177
در پرتوِ حديث

السؤال ، بل هو قبيح ، سيّما من علىّ بن جعفر الّذى هو أحد الأركان فى الدين ، ولم يوجد مثله من الهاشميين ولا فى أولاد الأئمّة المعصومين ولا من أصحابهم على ما هو الظاهر عندنا ، واللّه تعالى هو العالم بحقائق الأحوال؛ 1 و تأويل هاى ذكر شده در دو خبر در نهايت ضعف اند؛ مانند تأويل شيخ صدوق . اين در صورتى است كه نجاست در زبيل (سرگين) باشد و چيزى از آن در چاه نيفتاده باشد ؛ زيرا ظاهرا منظور از زبيل آن است كه با نجاست همراه باشد كه غالبا چنين است . بنابراين ، تأويل فايده اى ندارد . اما اگر زبيل با نجاست مخلوط نباشد ، سؤال فايده اى ندارد ، بلكه به ويژه از على بن جعفر قبيح است ؛ شخصى كه يكى از اركان دين است و همانند او از اولاد هاشم و امامان معصوم و اصحاب آنان كسى را سراغ نداريم و خداوند متعال به حقايق احوال اشخاص آگاه است .

فهم راوى نخستين

از قرينه هاى كاشف مقصود امام گوينده حديث ، فهم اولين مخاطب سخن ، يعنى همان راوى نخستينِ سخن و فعل امام است . راوى خود اهل زبان عربى است و فرض است كه صلاحيت سؤال از امام و روايت آنچه ديده و يا شنيده را دارد و به جهت حضور در فضاى گفتگو حتّى قرينه هاى مقامى را مى بيند و درك مى كند و از اين رو به سهولت ، مقصود امام را در مى يابد و اين فهم براى خود او حجّيت دارد و براى ما اهميت . از اين روست كه راويان و محدّثان در موارد متعددى در ذيل حديث ، فهم راوى نخستين و يا تفسير او و حتى فعل وى را نقل كرده اند . كلينى در روضه الكافى ، هنگام نقل حديث مسعدة بن صدقه از امام صادق عليه السلام مى فرمايد :
همانا بهترين سرمايه اى كه پدران براى فرزندانشان به ارث مى گذارند ادب است نه مال ؛ زيرا مال از بين مى رود ، ولى ادب باقى مى ماند . مسعده گفت : منظور امام عليه السلام از ادب ، دانش است .۲
مجلسى رحمه الله نيز از اين قاعده مستثنا نيست و به فهم راوى اهمّيت مى دهد و از آن براى

1.همان ، ج ۱ ، ص ۸۵ .

2.الكافى ، ج ۸ ، ص ۱۵۰ ، ح ۱۳۲ .


در پرتوِ حديث
176

كسى كه واجبات را انجام مى دهد و بدون ترك حتى يكى از آنها ، مستحبات را نيز انجام مى دهد ، از او پايين تر است و يا هم رتبه ؟ از اين روست كه مجلسى رحمه الله اين افضليت را نسبى و در مقايسه با كسى مى داند كه اگر چه مستحبات فراوانى را انجام مى دهد ، اما گاه ترك واجبى نيز از او مشاهده مى شود . عبارت وى چنين است :
يعنى نسبت به كسى كه مستحبات زيادى را انجام مى دهد ولى واجبى را به جا نمى آورد هر چند اين واجب يكى باشد و نه متعدد . 1
به واقع مجلسى رحمه الله موضوع اين قضيه را محدود مى كند و منظور از «ناس» را نه همه مردم ، بلكه عدّه خاصّى از آنان مى گيرد و أورع و أعبد بودن تارك محارم و آتى به فرائض را در مقايسه با همين عده مخصوص ، يعنى مرتكبين محارم و تاركان واجب فرض مى كند نه در سنجش با همه ، حتّى كسانى كه هم تارك محارم و آتى به فرائض هستند و هم مستحبات را ادا و مكروهات را ترك مى كنند .
شايد بتوان وجه اين گونه تعبير را ، تأكيد برانجام واجبات و ترك حرام ها دانست كه واجب اندك ناآلوده به حرام بهتر از واجبات متعدد و تقويت شده به مستحبات است كه به گناه و ارتكاب حرام آلوده گشته اند.
ثمره ديگر توجه به سؤال راوى ، راندن احتمالات بعيد و تقليل محتملات مختلف متن است . اگر راوى ، فهيم و فقيه باشد ، نمى توان پاسخ به او را بسيار ساده و ابتدايى دانست و نمى توان احتمالاتى را مطرح ساخت كه با شأن او نسازد . على بن جعفر يكى از اين راويان عظيم الشأن است و مجلسى هم با توجه به عظمت روحى ، معنوى و علمى او ، تأويلات مربوط به روايتش در باره وقوع نجاست در «بئر» را نمى پذيرد كه چون مسئله اى فقهى و دقيق است ، ما تنها عبارت مجلسى رحمه الله را مى آوريم و علاقمندان را به كتابهاى فقهى ارجاع مى دهيم . متن شرح مجلسى چنين است :
والتأويلات المذكورة فى الخبرين فى غاية الضعف ، مثل تأويل الصدوق ، هذا إذا كانت فى زَبيلٍ ولم ينزل منه شى ء فى البئر؛ لأنّ ظاهر الزبيل إذا كان مخلوطا بالعذرة كما هو الغالب ، فلا فائدة فى التأويل ، وبالعذرة إن لم يكن مخلوطا فلا فائدة فى

1.روضة المتقين ، ج ۱۲ ، ص ۷۴ .

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 299468
صفحه از 410
پرینت  ارسال به