السؤال ، بل هو قبيح ، سيّما من علىّ بن جعفر الّذى هو أحد الأركان فى الدين ، ولم يوجد مثله من الهاشميين ولا فى أولاد الأئمّة المعصومين ولا من أصحابهم على ما هو الظاهر عندنا ، واللّه تعالى هو العالم بحقائق الأحوال؛ 1 و تأويل هاى ذكر شده در دو خبر در نهايت ضعف اند؛ مانند تأويل شيخ صدوق . اين در صورتى است كه نجاست در زبيل (سرگين) باشد و چيزى از آن در چاه نيفتاده باشد ؛ زيرا ظاهرا منظور از زبيل آن است كه با نجاست همراه باشد كه غالبا چنين است . بنابراين ، تأويل فايده اى ندارد . اما اگر زبيل با نجاست مخلوط نباشد ، سؤال فايده اى ندارد ، بلكه به ويژه از على بن جعفر قبيح است ؛ شخصى كه يكى از اركان دين است و همانند او از اولاد هاشم و امامان معصوم و اصحاب آنان كسى را سراغ نداريم و خداوند متعال به حقايق احوال اشخاص آگاه است .
فهم راوى نخستين
از قرينه هاى كاشف مقصود امام گوينده حديث ، فهم اولين مخاطب سخن ، يعنى همان راوى نخستينِ سخن و فعل امام است . راوى خود اهل زبان عربى است و فرض است كه صلاحيت سؤال از امام و روايت آنچه ديده و يا شنيده را دارد و به جهت حضور در فضاى گفتگو حتّى قرينه هاى مقامى را مى بيند و درك مى كند و از اين رو به سهولت ، مقصود امام را در مى يابد و اين فهم براى خود او حجّيت دارد و براى ما اهميت . از اين روست كه راويان و محدّثان در موارد متعددى در ذيل حديث ، فهم راوى نخستين و يا تفسير او و حتى فعل وى را نقل كرده اند . كلينى در روضه الكافى ، هنگام نقل حديث مسعدة بن صدقه از امام صادق عليه السلام مى فرمايد :
همانا بهترين سرمايه اى كه پدران براى فرزندانشان به ارث مى گذارند ادب است نه مال ؛ زيرا مال از بين مى رود ، ولى ادب باقى مى ماند . مسعده گفت : منظور امام عليه السلام از ادب ، دانش است .۲
مجلسى رحمه الله نيز از اين قاعده مستثنا نيست و به فهم راوى اهمّيت مى دهد و از آن براى