147
در پرتوِ حديث

بن شمون مى نويسد :
كتب أبو الحسن عليه السلام إلى بعض مواليه ، لا تلحّوا على المتعة ، إنّما عليكم إقامة السنّة ، فلا تشتغلوا بها عن فرشكم و حرائركم فيكفرن و يَتبرَّينَ و يَدعِينَ على الآمر بذلك ويلعنونا؛امام على عليه السلام به بعضى از دوستداران خود نوشت : بر متعه پافشارى و اصرار نكنيد ، وظيفه شما تنها برپا داشتن سنت است [ كه آن هم با يك بار محقق مى شود يا اين كه وظيفه شما بيان سنت بودن متعه است و انجام آن واجب نيست ]؛ پس با سرگرم شدن به آن [ متعه هاى متعدد و كنيزان ]از همسران اصلى و زنانِ آزادتان باز نمانيد كه در اين صورت ، امر كننده به آن (متعه) را انكار مى كنند و از او بيزارى مى جويند و بر او لعن و نفرين مى كنند.
آشنايان با صرف مى دانند كه به دليل نسبت دادن فعل به زنان غائب ، «يدعين» در اينجا صيغه درستى نيست و بايد «يدعون» به كار رود ، اما مجلسى از كتاب لغت القاموس شاهد مى آورد كه «دعيت» گويشى در «دعوت» است ، يعنى صيغه ششم فعل مضارع از ماده «دعو» ، به جاى وزن اصلى و با عين الفعل مضموم به شكل «يَفْعِلْنَ» و مشابه با ناقص يايى به كار مى رود و مانند «يرمين» مى گردد و همان صيغه ششم ، يعنى فعل منتسب به زنان غائب را شكل مى بخشد ، و هر سه فعل در حديث مذكور را ، يعنى يكفرن و تبرّين و يدعين را به زنان آزاد و همسران اصلى چنين مردانى نسبت مى دهد ، و ما را از پى جويى احتمال هاى ديگر و كوشش براى يافتن و يا ساختن يك فاعل ديگر ، جداى از دو فاعل فعل اول ، آسوده مى كند . ۱

تفسير لغات

اگر چه فنّ صرف ، براى يافتن مادّه اصلى كلمه در كتب فرهنگ لغت عربى و پس از آن نيز ، به كار ساختن هيأت هاى گوناگون و فهم حالت هاى مختلف به كار مى آيد ، اما آنچه مهم تر است ، همين ماده و معناى اصلى كلمه است . بسيارى ، با مراجعه به يكى دو كتاب لغت رايج و معاصر ، معناى نوشته شده را حجّت مى بينند و به همان بسنده مى كنند ، و سپس

1.روضة المتقين ، ج ۸ ، ص ۴۷۸ .


در پرتوِ حديث
146

مراحل فهم متن

بخش اصلى هر حديث ، متن آن است كه بدون فهم معناى آن ، فهم حديث ميسّر نيست . اگر چه فهم متن ، هميشه ما را به مراد جدّى گوينده نمى رساند و لازم است قرينه هاى لفظى و مقامى متعددى را بيابيم تا معناى اصلى به دست آيد ، اما نخستين گام در فهم حديث ، گذر از مرحله فهم متن است و مرحله دوم و پسين ، فهم مقصود مى باشد .
براى فهم متن احاديث ، به جهت عربى بودن اكثريت قريب به اتفاق آنها ۱ ، آشنايى با لغت عرب و طريقه يافتن آنها در فرهنگ هاى عربى و نيز تسلط بر فنون صرف ، نحو و معانى و بيان ، به منظور تجزيه و تركيب و يافتن نقش كلمات و ارتباط آنها با يكديگر ، از نيازهاى اساسى است . مرحوم مجلسى رحمه الله ، با پشت سر نهادن دروس رسمى اين علوم و تسلط يافتن در علوم و ادب عربى ، مكرر و پيوسته از اين قوّت خود بهره برده و افزون بر تلاش هاى شخصى خود ، از كتب لغت و غريب ، حظّ وافر برده است . او به خوبى مى داند كه علم صرف ، چه كمك بزرگى به قرائت هاى مختلف متن و ترجمه آن مى كند . وى «هدى» را در تركيب «أحسن الهدى» ، به دو گونه «هُدى» و «هَدى» تصوير كرده و به درك بهتر متن يارى رسانده است ، ۲ و در حديث مربوط به خواستگارى و پاسخ خانواده زن به خواستگار ، بر همين اساس ، دو احتمال را مطرح كرده است ، و در شرح حديث «إذا جاءكم من ترضون خلقه ؛ هر گاه كسى كه اخلاقش را مى پسنديد ، به خواستگارى آمد» گفته است :
خلقه بالضمّ و يحتمل الفتح بأن لا يكون معيوباً؛ يعنى اخلاقش را و احتمال دارد «خَلقه» باشد؛ يعنى اين كه سالم باشد.۳
مجلسى ، همچنين با تركيب صرف و لغت ، به شرح و فهم حديث يارى مى رساند و ما را از پى گيرى احتمالات بعيد و دور از ذهن ، آسوده مى سازد . او از قول محمّد بن الحسن

1.امامان عليهم السلام با زبان هاى ديگر هم آشنا بوده و با آنها سخن گفته اند ، اما اينها مواردى اتفاقى و نادر بوده است ؛ بنگريد : مجله علوم حديث ، شماره ۶ ، حسن عرفان ، زبان آگاهى امامان .

2.روضة المتقين ، ج ۱۳ ، ص ۱۵۲ .

3.همان ، ج ۸ ، ص ۱۱۶ .

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 299456
صفحه از 410
پرینت  ارسال به