247
آسيب شناختِ حديث

راه حلّ آسيب

براي رويارويي با تأثير گرايش‌هاي دروني بر شناخت و فهم حديث، نخستين و مهم‌ترين کار، تهي کردن خود از هواهاي نفساني است. بايد بکوشيم که حديث را وسيله‌اي براي کسب دنيا و پيش بردن مقاصد مادّي خويش نشمريم. ما مي‌توانيم با تقواي الهي و بصيرت حاصل از آن، به شرط رعايت ديگر بايسته‌هاي پژوهش، مفاهيم روشن احاديث را درک کنيم. اين فهم، در بسياري از احاديث، دست‌يافتني است؛ زيرا امامان مانند پيامبران، در اندازه ما سخن گفته‌اند و اصل برخاسته از حديث پيامبر اکرم: «إنّا معاشر الأنبياء أُمِرنا أن نُکَلِّمَ النّاس علي قَدرِ عُقولِهم» ۱ را رعايت نموده‌اند. هر‌چند اين فهم، در احاديث صعب و مستصعب (سخت و پيچيده)، دير و کُند اتفاق مي‌افتد؛ اما بيشتر احاديث، به طور متعارف و نزد همگان، معنايي روشن و بي‌نياز از تأويل دارند.
اين نکته، در باره متون قرآني نيز صدق مي‌کند. از اين رو، هرچند موضوع بحث ما فهم حديث است و نه قرآن، حديثي را در اين باره مي‌آوريم؛ زيرا از يک سو ملاک فهم قرآن، در فهم سخن ائمه نيز جاري است و از سوي ديگر، اين دو با يکديگر پيوند دارند. شخصي، سخن برخي از غاليان را براي امام صادق عليه السلام نقل مي‌کند و امام در پاسخ او مي‌فرمايد:
غاليان، مقصود قرآن را از شراب و قمار و ديگر گناهان، نه معناي عرفي آنها؛ که کنايه از برخي طاغوت‌ها و افراد نابکار دانسته‌اند.۲
به احتمال فراوان، آنان با اين تأويل نادرست و منفعت‌جويانه، به جاي پرهيز از قمار، شراب و گناه، وظيفه پيروانشان را دوري از طاغوت‌ها اعلام مي‌کردند و ديني هوس‌آلود و راحت را عرضه مي‌داشتند.از اين رو، امام پاسخ آنان را چنين مي‌دهد که: خدا نيز در سخن گفتن با مردم، از همين واژه‌ها و اسلوب‌هاي متعارف زباني استفاده مي‌کند و به گونه‌اي سخن نمي‌گويد که مردم نفهمند.
امام با اين پاسخ، راه را بر تحريف معنايي قرآن مي‌بندد و قاعده‌اي ساده را براي ما به يادگار مي‌نهد. اين قاعده را به حديث نيز مي‌توان سرايت داد و اين‌گونه گفت: معناي هر وازه و جمله در حديث، معناي عرفي آن مي‌باشد که براي همگان، قابل فهم است، مگر آن که قرينه هايي قابل اعتماد در ميان باشد. با اين معيار، زمينه بروز بسياري از تأويل‌ها و تفسيرهاي سودجويانه، هوس‌آلود و شخصي، از ميان مي‌رود. به سخن ديگر، ما در ارزيابي فهم خويش از حديث، مي‌توانيم دريافت خود را با آنچه ديگران فهميده و يا به عرف نسبت داده‌اند در ميان بگذاريم و يا با نوشته‌ها و شرح و توضيح‌هاي آنان بسنجيم. اگر در پي هواي نفس خود نباشيم و تقوا بورزيم، دست هدايت حق، پديدار مي‌شود و ما را از تنگناي نافهمي، کژفهمي و شبهات، بيرون مي‌برد؛ که اين، وعده خدا است. ۳

1.الکافي، ج ۱، ص ۲۳، ح ۱۵.

2.«عن الهشام، عن الثقة، رَفَعَه عن أبي عبد الله عليه السلام أنَّه قيل له: رُوِىَ عنكم: أنَّ الخَمرَ والميسرَ والأنصابَ والأزلامَ رجالٌ! فقال عليه السلام: ما كان اللهُ لِيُخاطبَ خلْقَه بِما لا يَعقِلُون»؛ تفسير العياشي، ج ۱، ص ۳۴۱، ح ۱۸۸؛ حديث سند ديگري نيز دارد؛ إختيار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۵۷۸، شماره ۵۱۳؛ گفتني است تحريم صريح و روشن شراب و قمار، در آيه ۹۰ سوره مائده آمده است.

3.۱ . (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقاناً وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ(؛ انفال/ ۲۹. پيامبر خدا نيز هنگامي که آيه (ومَن يتق الله يجعل له مخرجاً( را قرائت کرد، فرمود: «مِن شبهات الدنيا، ومِن غمرات الموت، وشدائد يوم القيامة»؛ يعني تقوا موجب مي‌شود خداوند راه برون رفت از شبهات دنيا و سختيهاي مرگ و روز قيامت را به شخص متقي عنايت کند. بحار الأنوار، ج ۶۷، ص ۲۸۱.


آسيب شناختِ حديث
246

اندازه اثرگذاري تمايلات

ناگفته نماند که اين آسيب، به شکل‌هاي ديگري نيز رخ مي‌نمايد. به سخن ديگر، برخي از اهل دين و ايمان نيز گاهي احاديث را تعميم مي‌بخشند، تخصيص مي‌زنند و يا به گونه دلخواه خود، تفسير مي‌کنند؛ اما نه بدان‌گونه که با توجه کامل و تنها از سر هوسراني، دانسته و خودخواسته حديث را به معناي ديگر تفسير کنند، بلکه نادانسته و نهفته، از درون و خواسته‌هاي نهان خود اثر مي‌پذيرند. براي نمونه برخي از دنياگرايان که به آسودگي و عافيت‌جويي خو گرفته‌اند براي فرار از مسئوليت‌هاي اجتماعي و يا هنگام ناتواني در رويارويي با دنيا و سياست، احاديث عزلت و خُمول ۱ (گمنامي) را مطلق و عام و در بر دارنده همه افراد و همه حالت‌ها مي‌بينند و با استناد به همين تفسير، خود را کنار مي‌کشند. از سوي ديگر، برخي که شايد خود نيز متوجه تفسير نادرست خويش نيستند، احاديث توجه مؤمن به دنيا و استصلاح مال و بهره‌گيري از نعمت‌ها را به منزله چراغ سبز دين براي تجمّل‌پرستي و اشرافيت و اتراف مي‌پندارند و خود را در دنيا غرق مي‌کنند. ۲
نمونه ديگر و کم رنگ‌تر، احاديثي است که برخي از اقوام، شهرها و يا اصناف خاص را ستايش يا نکوهش مي‌کنند. اگر حديثي، شهر و يا قوم و قبيله ما را در صدها سال پيش و در عصر صدور حديث ستوده باشد، آن را عام و کشدار مي‌بينيم تا روزگار ما را نيز در بر گيرد؛ ولي اگر شهر و قبيله ما را نکوهيده باشد، حديث را محدود و زماندار و يا حتي مصحّف و مجعول مي‌خوانيم! مشکل، اين جا است که اين هر دو معنا را بدون جست‌ و جوي کامل ارائه مي‌کنيم و در حالي به دفاع از آنها مي‌پردازيم که قرينه‌ها و نيز آرا و نظريات ديگران را بررسي نکرده‌ايم. اين، راهي نادرست و پرآفت است و ما را در فهم حديث، دچار خطا مي‌کند.

1.ر.ک: ميزان الحکمة، عنوان‌هاي: «عزلت» و «خمول».

2.ر.ک: توسعه اقتصادي بر پايه قرآن و حديث، تأليف محمد محمدي ري‌شهري، ترجمه سيد عليرضا حسيني ژرفا، نشر دار الحديث.

  • نام منبع :
    آسيب شناختِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    زائر
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 276170
صفحه از 320
پرینت  ارسال به