121
آسيب شناختِ حديث

آسيب‌هاي پيش آمده

آسيب‌هاي بسياري را از پيامدهاي شيوه نقل معنا بر شمرده‌اند؛ مانند: بروز اختلاف اخبار، نيافتن متن اصلي حديث و در نتيجه، انکار برخي از احاديث تغيير شکل يافته و نيز اختلال متن حديث.
به گمان ما، مهم‌ترين آسيبي که در نتيجه کاربرد روش نقل معنا، در عمل رخ داده، اختلال معنايي در متن حديث است. برخي از ديگر مشکلات پديدآمده نيز از همين آسيب سرچشمه مي‌گيرند و از اين رو، به توضيح اين آسيب مي‌پردازيم.
هرگاه راوي حديث و يا مؤلّف، معنا را به درستي تشخيص ندهد و همان برداشت نادرست خود را در قالب الفاظي ديگر عرضه کند، زمينه اين مشکل فراهم مي‌آيد. ممکن است ناقل بعدي نيز شيوه نقل معنا را به گونه‌اي نادرست تکرار کند و معنايي دورتر از معناي درست به دست دهد. آن گاه، معنايي پديد خواهد آمد که به هيچ روي، پذيرفتني و قابل توجيه نيست. نمونه زير، شاهد خوبي است. اين حديث را شيخ صدوق به صورت مرسل و شيخ طوسي به صورت مسند و صحيح، از امام صادق عليه السلام نقل کرده است:
قال الصادق عليه السلام: كانَ بَنو إسرائيلَ إذا أصابَ أحدَهم قَطرةُ بولٍ قَرَضُوا لُحومَهم بِالمَقاريضِ وقَدْ وَسَّعَ اللهُ عزَّ وجَلَّ عليكُم بِأوسعَ ما بَينَ السماءِ والأرضِ وجَعَلَ لكُم الماءَ طَهُوراً، فَانْظُروا كيفَ تَكونُونَ.۱
هنگامي که قطره‌اي بول به يکي از بني اسرائيل اصابت مي‌کرد، با قيچي،‌ گوشتشان را مي‌چيدند؛ در حالي که خداوند عزّ وجلّ با گسترده‌ترين شيء ميان آسمان و زمين، شما را راحت کرده است و آب را براي شما، پاک‌کننده گردانيده. پس بنگريد چگونه‌ايد؟
مشکل اين حديث، در معناي باور نکردني آن است. چگونه مي‌توان امّتي مانند بني اسرائيل را وادار به اين حکم کرد؟ و بر فرض وادار شدن به اين حکم سخت و غير متعارف، آيا قطع گوشت، به نجاستِ بيشتر نمي‌انجامد؟
پيگيري اين حديث، تأثير کاربرد نقل معنا را در تغيير معناي حديث نشان مي‌دهد. نقل همين حديث در تفسير علي بن ابراهيم، به گونه‌اي است که به ما کمک مي‌کند تا تغيير صورت‌گرفته را تشخيص دهيم و چگونگي نقل معنا را حدس بزنيم.
علي بن ابراهيم در شرح آيه: الَّذِينَ يتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ۲ مي‌گويد:
يعني: الثِقْلَ الذي كانَ على بَني إسرائيلَ وهو أنَّه فَرَضَ اللهُ عليهم الغُسلَ والوضوءَ بِالماءِ ولَمْ يَحِلَّ لَهم التيمُّمُ ولا يَحِلُّ لهم الصلاةُ إلا في البِيَعِ والكنائِسِ والمَحاريبِ، وكان الرجُلُ إذا أذْنَبَ، خَرَجَ نَفَسُه مُنْتِنَاً فَيُعلَمُ أنَّه أذنَبَ، وإذا أصابَ شيئاً مِن بَدنِه البولُ قَطَعُوه، ولَمْ يَحِلَّ لَهم المَغْنَمُ. فَرَفَعَ ذلك رسولُ اللهِ عن أمَّتِه. ۳
مراد از وَ الْأغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ، بار سنگيني است که بر دوش بني اسرائيل بود و آن اينکه خداوند، غسل و وضو با آب را بر آنان واجب ساخته بود و تيمّم برايشان روا نبود؛ نماز براي آنان جز در کليساها و کنيسه‌ها و ديرها، جايز نبود؛ هنگامي که کسي گناه مي‌کرد، نفَسش بدبو مي‌شد و همگان مي‌فهميدند که گناهي از او سر زده؛ هرگاه بول به بخشي از بدنشان اصابت مي‌کرد، با او قطع رابطه مي‌کردند؛ و غنيمت برايشان حلال نبود. اما رسول خدا اينها را از امّتش برداشت.
به احتمال فراوان، عبارت اصلي حديث نخست، «قَطَعُوه» بوده است و به معناي قطع رابطه، نه قطع عضو؛ و ضمير «ه» نيز به شخص باز مي‌گشته و نه اندامِ نجس‌شده؛ و عبارت «لُحومَهم بِالمَقاريضِ» نيز در فرآيند نقل معنا افزوده شده است. يعني بني اسرائيل چنين شخصي را به مجالس و مجامع خود راه نمي‌دادند تا آن که خود را تطهير کند. اين معنا با کاربردهاي «قطعوه» نيز همسو است.
کاربرد اوّل: ثعلبي از ابن عبّاس ـ که قطع رابطه يهود با عبادة بن الصامت را سبب نزول يکي از آيات دانسته ـ ، چنين نقل کرده است: كان بينَه وبينَ اليهودِ حِلفٌ، فَلمّا أسلَمَ قَطَعُوه؛ ۴ ميان او و يهود، پيماني بود که چون اسلام آورد[ آن را شکسته] از او بريدند.
کاربرد دوم: علامه مجلسي در شرح «شِقاق با پيامبر» که در آيه: إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ۵ مطرح شده، به نقل از تفسير قمي، چنين آورده است: أي: قَطَعُوه في أهلِ بيتِه بعدَ أخْذِه الميثاقَ عليهم له ۶ ؛ پس از آن که پيامبر اکرم از آنان براي علي عليه السلام پيمان گرفت، از خانواده‌اش بريدند.
اين حديث، نقل‌هاي ديگري نيز دارد. ۷ همچنين، حدس‌هاي ديگري، مانند بريدن لباس و نه عضو نجس‌شده، نيز مي‌توان زد؛ اما آنچه آمد، از نظر علامه شعراني، برگرفته شده است. ۸

1.الفقيه، ج ۱، ص ۱۰، ح ۱۳؛ تهذيب الأحكام، ج ۱، ص ۳۵۶، ح ۲۷: عن محمد بن أحمد بن يحيى عن يعقوب بن يزيد عن ابن أبي عمير عن داود بن فرقد عن أبي عبد الله .

2.كساني كه از فرستاده و پيامبرِ درس ناخوانده ـ همان كسي كه [نام و مشخصاتِ] او را نزد خود در تورات و انجيل، نوشته مي‌يابند ـ ، پيروي مي‌كنند؛ [پيامبري] كه آنان را به هر كار پسنديده‌ فرمان مي‌دهد و از هر كار زشت، باز مي‌دارد و پاكيزه‌ها را بر آنان حلال و پليدها را احرام مي‌كند و بار سنگين آنان و زنجيرهايي را كه بر گردنشان است، از آنها بر مي‌دارد، اعراف/ ۱۵۷.

3.تفسير القمي، علي بن إبراهيم، ج ۱، ص ۲۴۲؛ وسائل الشيعة، ج ۳، ص ۳۵۱، ح ۳۸۴۲ .

4.الصراط المستقيم، علي بن يونس العاملي، ج ۱، ص ۲۶۱ .

5.محمد/ ۳۲ .

6.بحار الأنوار، ج ۳۰، ص ۱۶۳؛ ر.ک: تفسير القمي، ج ۲، ص ۳۰۹.

7.ر.ک: سنن النسائي، ج ۱، ص ۲۸.

8.والظاهر أن ذلك مِن بولٍ يصيب أبدانهم في يوم عبادتهم فحينئذ لا يجوز لهم دخول المعبد والشركة معهم في المراسم، وكأن الخبر نقل بالمعنى مع عدم الدقة وسوء الفهم... ومثل هذا القطع معروف في شريعة موسى عليه السلام كما في قوله تعالى حكاية أن لك في الحياة أن تقول لامساس في قصة السامري. وقال أستاذنا الشعراني: «لم أر إلى الان وجهاً لتوجيه الخبر تطمئن إليه النفس غير ماذكرناه »؛ منتقى الجمان، ج ۱، ص ۷۴؛ الفقيه، ج ۱، ص۱۰، پانوشت مرحوم علي اکبر غفاري.


آسيب شناختِ حديث
120

آسيب‌هاي محتمل

بر پايه بحث پيشين، روش نقل معنا، زمينه دو آسيب را فراهم کرده است: يکي اصرار بيهوده بر برخي الفاظ، و ديگري محروميت از عبارات غير مشترک احاديث هم‌خانواده. آسيب نخست، بر اثر غفلت از رواج اين روش، پديد مي‌آيد. اگر حديث‌پژوهي بدون مراجعه به نقل‌هاي ديگر و هم‌مضمون، بر الفاظ و عبارت‌هاي برخي گزارش‌هاي نه چندان دقيق اصرار ورزد و کوهي از نتيجه‌‌ها را بر يک ضمير و يا تقدّم و تأخّري کوچک بار کند، با پيدا شدن نخستين متن مشابه، پايه استدلالش فرو مي‌ريزد و روند استدلال و استنتاج را بايد از نو بپيمايد.
آسيب احتمالي دوم نيز نتيجه بي‌اعتمادي افراطي به متون حديثي است؛ يعني گمان کنيم که چون روش نقل معنا، بر حجّيت متون و الفاظ حديث تأثير مي‌نهد، پس تنها بخش مشترک و تکرارشده احاديث مشابه را مي‌توانيم بپذيريم. در اين صورت، بايد بخش‌هاي غير مشترک و پاره‌‌هاي متعدّدي از هر حديث را ناديده بگيريم و بدين سان، دچار آسيبِ تتبّعِ ناقص و يا برخورد گزينشي مي‌شويم و نتيجه‌اي نادرست را برگرفته از سخنان معصوم پنداشته و به ايشان نسبت مي‌دهيم.

  • نام منبع :
    آسيب شناختِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    زائر
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 275101
صفحه از 320
پرینت  ارسال به