101
آسيب شناختِ حديث

جواز تقطيع و شرط آن

زمينه اصلي شکل‌گيري و جواز تقطيع، طولاني بودن برخي احاديث و نياز نداشتن به همه متن است. از اين رو، بيشتر عالمان حديث و درايه‌نگاران، تقطيع را جايز دانسته، مانعي براي آن نديده‌ ۱ و حکمش را از اختصار، آسان‌تر گرفته‌اند. ۲ محدّثان، آن را شيوه‌اي رايج و به کار رفته از سوي هر دو طايفه اهل سنّت و شيعه دانسته و به آن تصريح کرده‌اند. ۳ اما در هر تقطيع، ممکن است بخشي از قرينه‌ها در صدر و خاتمه حديث، حذف شوند و پژوهشگر بعدي از آنها بي‌خبر بماند. از اين رو است که محدّثان، تقطيع را براي هر کس و به هر گونه‌اي مجاز ندانسته، گوشزد کرده‌اند که معناي متن، در هر دو حالتِ پيوستگي به کلّ حديث و بريده از آن، بايد يک‌سان بماند. بر پايه اين شرط، تقطيع، تنها براي کسي مجاز است که معناي همه حديث را بداند و اجزاي متن و قرينه‌هاي مؤثّر در معنا را بشناسد و همه مقدار لازم را بياورد. براي نمونه، اگر نقل کردن صدر حديث و يا سؤال راوي، در فهم قسمت تقطيع‌شده مؤثر است، آن را نيز نقل کند.
بسياري از حديث‌پژوهان، اين شرط را رعايت مي‌کنند؛ اما هميشه اين‌‌گونه نيست و گاهي تقطيع‌هاي نادرست و ناشيانه، متن‌هاي نامقبولي را پديد مي‌آورند که برخي از آنها را گزارش خواهيم کرد.

1.لا محذور فيه وقطعوا بجوازه؛ نهاية الدراية، ص ۴۹۱.

2.هو أقرب إلى الجواز [من اختصار الحديث]؛ الرعاية في علم الدراية، ص ۳۲۰.

3.قد فعله أئمّة الحديث منا ومن الجمهور ولا مانع منه؛ مقباس الهداية، ج‌ ۳، ص ۲۵۷.


آسيب شناختِ حديث
100

زمينه تقطيع

احاديث بسياري، سخناني جامع و کوتاه‌اند. پيشوايان ما، سخناني نغز و پرمغز را با شيوايي تمام، در قالب واژه‌هايي اندک، به دوستداران خود هديه کرده و پيامبر اکرم در اين باره فرموده است: اُوتِيتُ جَوامِعَ الکَلِمِ وَاخْتُصِرَ الکلامُ لي اختِصاراً،۱به من، سخنان [ـِ حکيمانه] داده شده و سخنم کاملاً مختصر گشته است.
نگاهي به احاديث اخلاقي و برخي احاديث فقهي در جوامع روايي شيعه و نيز کتاب‌هايي مانند تحف العقول از ابن شعبه حراني، خصال شيخ صدوق و نُزهة الناظر و تنبيه الخاطر، ۲ شما را با اين عقيده همراه مي‌کند.
در اين ميان، گاهي به اقتضاي موقعيت‌ و ضرورت‌، نياز به خواندن خطبه و يا نوشتن نامه‌اي بلند پيش مي‌آمده، که دانش تاريخ حديث، به آنها نيز پرداخته است. ۳ گاه نيز امامان در گفت‌‌و‌گو‌هاي درونْ ديني و يا احتجاج‌ها و مناظره‌‌هاي برونْ ديني، فعّالانه شرکت مي‌جستند ۴ و يا با طرح مشکل اعتقادي مسلمانان در قالب درس و يا رساله‌اي آموزشي، به حلّ آن مي‌پرداختند. ۵ اين گفته‌ها و نوشته‌هاي بلند، افزون بر تعقيب مقصود اصلي خود، مطالب گوناگوني را نيز در بر دارند که به کار ديگر پژوهش‌ها مي‌آيد و نتيجه، اين مي‌شود که پژوهشگر مي‌تواند اين بخش‌هاي کوچک را از متن اصلي جدا سازد تا بدون آن که لزومي به نقل همه متن باشد و يا دست‌يابي به بخش مورد نظر را مشکل کند، از يک حديث طولاني، در موضوعات مختلف و متعدّدي بهره ببرد.
براي نمونه، حديث بلند «جنود عقل و جهل» در همان حال که کلّ متن آن در دو باب عقل و نيز جهل جاي مي‌گيرد، قابليت تقسيم به بيش از هفتاد بخش را دارد و هر يک از جنود عقل و جهل ـ مانند طمع، يأس، صبر و جزع ـ را مي‌توان در باب‌هاي جداگانه‌اي جاي داد.

1.عوالي اللئالي، ابن أبي جمهور أحسائي، ج‌ ۴، ص ۱۲۰.

2.تأليف حسين بن محمد بن حسن بن حلواني، از عالمان قرن پنجم.

3.مانند خطبه پيامبر در حجّة الوداع، خطبه‌هاي امام علي عليه السلام و عهد نامه اش به مالک اشتر در زمان خلافت، خطبه‌ امام حسين عليه السلام در عرفات و رساله امام باقر عليه السلام به سعد الخير. ر.ک: مکاتيب الأئمّة، احمدي ميانجي.

4.ر.ک: کتاب الإحتجاج، طبرسي.

5.ر.ک: توحيد مفضّل و رساله امام هادي عليه السلام در باره جبر و تفويض در کتاب تحف العقول .

  • نام منبع :
    آسيب شناختِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    زائر
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 275712
صفحه از 320
پرینت  ارسال به