خطبة البيان و خطبه هاي منسوب به اميرمؤمنان(ع) - صفحه 60

فقط شش برگ از آن را به خود اختصاص داده است. در ابتداى آن مى خوانيم:
بسم اللّه الرحمن الرحيم و به نستعين و به ثقتى. قال الشيخ كمال الدين ابوسالم محمّد بن طلحه الراجى عفوه و رضاه: الحمدللّه الذى...
و انتهاى نسخه (پشت برگ ششم) چنين است:
فافهم ذلك واللّه يقول الحق و هو يهدى السبيل.
در اين شش برگ، يعنى كتاب الدرالمنظم چيزى از خطبة البيان وجود ندارد و حتى به كلماتى از آن اشاره نمى شود. از پشت برگ ششم و پس از كتاب مذكور، متن ديگرى اين گونه آغاز مى شود:
بسم اللّه الرحمن الرحيم، الحمد لله الذى اَلهَم وافهم و علّمنا من العلوم ما لم نكن نعلم و صلى اللّه على سيدنا محمّد الاكرم و على آله و صحبه اولى القدر، و بعد فهذا نعت الاوان من روح الاكوان يتفجر منه ينابيع الكشف و البيان في معرفة حوادث الزمان....
در ادامه رساله به نشانه هاى ظهور اشاره شده و در برگ هشتم آمده است:
... من العلوم الجسيمة الفاتحة لابواب المدنية لا يمسه ناسوتى و لا يظفر به لاهوتى هذا هو العلم الذى خص به آل محمّد ـ صلى اللّه عليه و سلم ـ.
كلمات كشف و لاهوت و ناسوت و همچنين تعبير «صلى الله عليه و سلم» در اين كتاب قابل توجّه و نشانگر غير شيعه بودن و احتمالاً تصوّف نويسنده است. مؤلفِ نامعلوم كتاب در ادامه مى نويسد:
من در اين كتاب، جفر امام على بن ابى طالب ـ رضى اللّه عنه ـ را ذكر مى كنم كه شامل هزاروهفتصد مصدر از كليدهاى علم است و نزد صوفيه به لوح قضا و قدر شهرت دارد. و آن دو كتاب است؛ يكى از آنها را امام على بر منبر كوفه ايراد كرد.
از ابتداى برگ شانزدهم، مطالبى ـ كه به عنوان خطبة البيان مشهور است ـ وجود دارد، ولى ارتباطى به صفحه پيش از آن ندارد و كاملاً پيداست كه نسخه افتادگى دارد. بنابراين، ابتداى مطالب روشن نيست تا بتوان قضاوت كرد كه او از كجا اين مطالب را نقل كرده و چگونه آغازيده است؛ ولى آنچه مسلم است، اينكه اين رساله ربطى به الدرالمنظم محمّد بن طلحه ندارد، بلكه از آن جداست و مؤلفش نامعلوم و زمان تأليف آن روشن نيست. انتهاى اين مطالب، برگ شانزدهم است و نشان مى دهد خطبة البيان ـ چنان كه در كتب بعدى آمده ـ افزوده هاى زيادى دارد.
سه رساله ديگر در اين مجموعه خطى وجود دارد كه مؤلف آنها نيز مجهول است. موضوع اين رساله ها نيز اسرار حروف، علايم ظهور و اخبار غيبى است. نسخه، خطى روشن و خوانا دارد و به نظر مى رسد چندان قديمى نباشد؛ چنان كه كارشناس نسخ خطى، آن را از قرن هشتم يا نهم دانست.

صفحه از 82