خوارج - صفحه 7

۴۸۱۹.كنز العمّال عن أبي أيّوبَ الأنصاريِّ :إنّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَهِدَ إلَينا أنْ نُقاتِلَ مَع عليٍّ النّاكِثينَ ، فَقد قاتَلْناهُم ، و عَهِدَ إلَينا أنْ نُقاتِلَ مَعهُ القاسِطينَ ، فهذا وَجْهُنا إلَيهِم ـ يَعني مُعاويةَ و أصْحابَهُ ـ و عَهِدَ إلَينا أنْ نُقاتِلَ مَع عليٍّا لمارِقينَ، فَلَم أرَهُم بَعدُ ۱ . ۲

1010

إخبارُ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله عَنِ الحَكَمَينِ

۴۸۲۰.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنَّ بَني إسْرائيلَ اخْتَلَفوا ، فلَم يَزَلِ اخْتِلافُهُم بَينَهُم حتّى بَعَثوا حَكَمَينِ ، فضَلاّ و أضَلاّ . و إنّ هذهِ الاُمّةَ ستَخْتَلِفُ فلا يَزالُ اخْتلافُهُم بَينَهُم حتّى يَبْعَثوا حَكَمَينِ ضَلاّ و ضَلَّ مَنِ اتّبَعَهُما . ۳

1011

احتِجاجُ الإمامِ في أمرِ الحَكَمَينِ

۴۸۲۱.الإمامُ عليٌّ عليه السلامـ و قد قامَ إليه رجُلٌ مِن أصْحابِهِ فقالَ : نَهَيْتَنا عَنِ الحُكومَةِ ثُمَّ أمَرْتَنا بِها، فلَم نَدْرِ أيَّ الأمْرَيْنِ أرْشَدَ ! فصَفَقَ عليه السلام إحْدى يَدَيْهِ على الاُخْرى ، ثُمَّ قالَ ـ: هذا جَزاءُ مَن تَرَكَ العُقْدَةَ ، أمَا و اللّهِ لَو أنّي حِينَ أمَرْتُكُم بهِ حَمَلْتُكُم على المَكْروهِ الّذي يَجْعَلُ اللّهُ فيهِ خَيْرا ـ فإنِ اسْتَقَمْتُم هَدَيْتُكُم ، و إنِ اعْوَجَجْتُم قَوّمْتُكُم ، و إنْ أبَيْتُم تَدارَكْتُكُم ـ لَكانَتِ الوُثْقى ، و لكِنْ بِمَنْ؟! و إلى مَنْ ؟! ۴

۴۸۱۹.كنز العمّالـ به نقل از ابو ايّوب انصارى ـ: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به ما سفارش فرمود كه همراه على با ناكثين بجنگيم و ما هم با آنان جنگيديم؛ سفارش كرد كه در ركاب على با قاسطين بجنگيم و اينك به سوى آنان ـ يعنى معاويه و يارانش ـ مى رويم ؛ و سفارش كرد كه همراه على با مارقين بجنگيم، كه من هنوز آنان را نديده ام . ۵

1010

خبر دادن پيامبر صلى الله عليه و آله از دو حَكَم

۴۸۲۰.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنى اسرائيل دچار اختلاف شدند و همچنان با هم در اختلاف به سر مى بردند، تا آن كه [براى رفع اختلاف خود ]دو حَكَم و داور انتخاب كردند، اما آن دو، خود گمراه شدند و ديگران را گمراه كردند . اين امت نيز بزودى دچار اختلاف خواهند شد و همچنان با يكديگر در اختلاف به سر خواهند برد، تا آن كه دو حَكَم برگزينند كه كج راهه روند و پيروانشان را نيز به كج راهه كشانند.

1011

احتجاج امام در موضوع دو حَكَم

۴۸۲۱.امام على عليه السلامـ وقتى كه يكى از اصحابش برخاست و به آن حضرت عرض كرد : ابتدا ما را از پذيرفتن حكميت باز داشتى و سپس دستور دادى آن را بپذيريم . نمى دانيم كدام يك درست تر است ؟ و حضرت دست بر دست زد ـفرمود : اين [حيرت و سرگشتگى ]سزاى كسى [چون شما] است كه رأى درست را [كه همان رأى من يعنى نهى از پذيرش حكميت بود ]رها كرده است ؛ به خدا سوگند، اگر آنگاه كه به شما فرمان [جنگ با معاويه ]دادم ، شما را به كارى ناخوشايند وا مى داشتم ـ كه خدا خيرى در آن نهاده بود و چون پايدار مى مانديد هدايتتان مى كردم و اگر كج مى رفتيد راستتان مى كردم و اگر سر باز مى زديد مجبورتان مى كردم ـ البته آن روش اطمينان بخش تر بود، اما به كمك چه كسى و يارى خواستن از كه؟!

1.قال ابنُ أبي الحديد : قد تظافرتِ الأخبارُ حتّى بلَغت حَدّ التّواتُرِ بما وَعدَ اللّه ُ تعالى قاتِلي الخوارجِ من الثّوابِ على لسانِ رسولِهِ صلى الله عليه و آله . شرح نهج البلاغة : ۲/ ۲۶۵ .

2.كنز العمّال : ۳۱۷۲۰ .

3.كنز العمّال : ۱۰۸۸ .

4.نهج البلاغة : الخطبة ۱۲۱ .

5.ابن ابى الحديد مى نويسد : اخبارى كه درباره وعده ثواب خدا به كشندگان خوارج از زبان پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده، چندان زياد است كه به حدّ تواتر رسيده است .

صفحه از 18