تاريخ : دوشنبه 1393/5/6 تاریخ ایجاد:
کد خبر: 33499
وقتی مردم پابرهنه به دنبال امام رضا(ع) راه افتادند

وقتی مردم پابرهنه به دنبال امام رضا(ع) راه افتادند

مأمون از امام علیه السلام خواست نماز عید فطر را اقامه کنند اما حضرت قبول نکرد. قاصد میان آن دو در رفت آمد بود تا اینکه امام رضا(ع) با این شرط که مانند جدش رسول الله(ص) نماز عید بخواند، این امر را قبول کرد.

به گزارش واحد خبر و اطلاع رسانی بنیاد بین المللی امام رضا(ع)،نماز عید فطر سنت به جا مانده‌ از پیامبر اعظم(ص) بود که در دوران خلفای عباسی با شیوه ای متفاوت اقامه میشد. تا جایی که خلیفه با لباسهای مطلا همراه با خدم و حشم خود به مصلی میرفت و نماز میخواند و با کبر و غرور باز میگشت.
اما در سال ۲۰۱ هجری و با پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا(ع)، نماز عید فطر رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و حضرت با خضوع و خشوع با پای برهنه برای رفتن به مصلای شهر اقدام کردند. شیخ مفید در کتاب «الارشاد» می نویسد این شیوه ای بود که امام رضا(ع) از نیاکان خود یعنی رسول‌الله(ص) و امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب(ع) آموخته بود و تنها با این شرط که مانند آنان نماز بگزارد، به خواسته مأمون پاسخ مثبت داد.
مأمون نیز به فرماندهان، نگهبانان و مردم دستور داده بود صبح زود برای نماز به در خانه امام رضا(ع) بروند. ریان‌بن صلت در اینباره می‌گوید: مردم در راه‌ها و روی پشت‌بام‌ها نشسته بودند و زنان و کودکان نیز جمع شده بودند. فرماندهان و لشکریان همگی سوار بر مرکب‌های خود درِ خانه امام منتظر بودند تا اینکه آفتاب طلوع کرد. آن‌گاه ابوالحسن(ع) غسل کرد و جامه‌اش را پوشید و عمامه‌ای سفیدرنگ و پنبه‌ای را بر سر بست که یک سرِ آن را روی سینه انداخته و طرف دیگرش را میان دو کتف خود انداخته بود و کمی هم عطر زده بود. سپس عصایی بر دست گرفت و به همراهان خود فرمود: شما هم کاری را انجام دهید که من کردم. آنان پیشاپیش امام حرکت کردند.
امام در حالی که پاچه‌های شلوار را تا نصف ساق بالا زده بود و آستین را هم بالا زده بود، به راه افتاد. اندکی راه رفت، آن‌گاه رو به آسمان کرد و تکبیر گفت و صدای تکبیر اطرافیان نیز او را همراهی می‌کرد؛«اللهُ اکْبَرُ، اللهُ اکْبَرُ، اللهُ اکْبَرُ عَلى‏ ما هَدانا وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلى‏ ما اوْلانا». فرماندهان سپاه و سران قبایل نیز که انتظار دیدن چنین صحنه ای را نداشتند، از اسبهای خود پیاده شدند و به شهادت تاریخ، بند چکمه های خود را با چاقو بریدند تا هر چه زودتر پیاده و با پای برهنه پشت حضرت حرکت کنند و تکبیر بگویند.
حالا دیگر شهر مرو یکپارچه شور و غوغا بود و فریاد الله اکبر دیوارها را به لرزه انداخته بود.
فضل‌بن سهل ذوالریاستین خبر این ماجرا به مأمون داد و او را از شورش مردم علیه حکومت بیم داد و پیشنهاد کرد فرد دیگری به جای ابوالحسن(ع) نماز بخواند. مأمون پذیرفت و به امام پیغام داد بازگردد تا امام جماعت همیشگی این امر را به سرانجام برساند. تاریخ مینویسد: با بازگشت امام، مردم نیز پراکنده شدند و نماز منظمی خوانده نشد.

خبرگزاری فارس :
خبرگزاری ایکنا :
خبرگزاری ایرنا :