541
تفسير قرآن ناطق

لَكَ ، فَمَن جَحَدَ وَصِيَّتَكَ جَحَدَ نُبُوَّتِي وَ مَن جَحَد نُبُوُّتِي أكَبَّهُ اللّهُ عَلى مِنخَرَيهِ فِي النّارِ . 1 پيامبر صلى الله عليه و آله به من فرمود: «اى على! خداوند متعال، من و تو را به هنگام آفرينش آدم عليه السلام ، از نور خود آفريد و در پشتِ آدم عليه السلام قرار داد تا به عبد المطّلب رسيد. سپس از عبد المطّلب ، دو پاره شد . من در پشت عبد اللّه قرار گرفتم و تو در پشتِ ابو طالب . پيامبرى ، جز براى من ، و وصايت، جز براى تو شايسته نيست. بنا بر اين ، هر كه وصايت تو را انكار كند، پيامبرىِ مرا انكار كرده است ، و هر كه پيامبرىِ مرا انكار كند، خداوند، او را به رو در آتش ، فرو خواهد انداخت».
اين گونه روايات ، در كنار جمله مورد بحث در «زيارت جامعه» ، نشان مى دهند كه خاندان مطهّر و معصوم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، از عظمتى ذاتى برخوردارند و منشأ اين عظمت ، ظرفيتِ وجودى آنها براى مظهريتِ عظمتِ مطلق ذاتِ مقدّس حق تعالى است . البته همان طور كه اشاره شد ، اين روايات ، تنها دورنمايى از عظمت اهل بيت عليهم السلام را بيان مى كند .
امّا حقيقت نورِ يكسان و سرشت واحد اهل بيت عليهم السلام چگونه است؟ در اين باره ، بسيارى ، از جمله شارحان «زيارت جامعه كبيره» و نيز عالمان حديث پژوه ، سخن رانده اند ؛ امّا آنچه به يقين مى توان گفت ، اين كه انديشه ما ، از فهم اين معارف سِتُرگ ، عاجز و قاصر است. خلقت نور آنان ، پيش از آدم عليه السلام و يا هم زمان با آفرينش آدم عليه السلام ، از حقايقى است كه به راحتى فهميده نمى شود و تبيين آن ، بسيار دشوار است و تنها بايد از نورانيّت آنان ، بهره ببريم و از خداوند بخواهيم كه روزنه معرفت را به رويمان بگشايد:
فَبِحَقِّهِمُ الَّذي أوجَبتَ لَهُم عَلَيكَ أن تَجعَلَنِي مِنَ العارِفِينَ بِهِم وَ بِحَقِّهِم! 2 پس ، از تو مى خواهم به آن حقّى كه براى ايشان بر خود واجب كردى كه مرا در زمره

1.الأمالى ، طوسى، ص ۲۹۵ ، ح ۵۷۷ .

2.عبارت پايانى «زيارت جامعه كبيره» .


تفسير قرآن ناطق
540

دورنمايى از عظمت ذاتى امامان عليهم السلام

در فرهنگ حديثى ما، جان و سِرشت اهل بيت عليهم السلام ، يكى است و در حديث قدسى آمده كه خداوند به پيامبرش فرمود :
يا مُحَمَّدُ ! إنِّي خَلَقْتُ عَلِيَّا وَ فاطِمَة وَ الحَسَنَ وَ الحُسَينَ وَ الأئِمَّةَ مِن نُورٍ واحِدٍ . 1 اى محمّد ! بى گمان من ، على ، فاطمه ، حسن و حسين و [ ديگر ] امامان را از نور يكسانى آفريدم .
رواياتى كه مبدأ خلقتِ پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان عليهم السلام را نورِ واحد مى داند ، در كتاب هاى حديثى شيعه و سنّى ، فراوان ديده مى شود. براى نمونه ، احمد بن حنبل ، پيشواى سنّيان حنبلى مذهب ، در كتاب فضائل الصحابة ، اين حديث را از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده است :
كُنتُ أنَا وعَلِيٌّ نُورَا بَينَ يَدَي اللّهِ عز و جل قَبلَ أن يَخلُقَ آدَمَ بِأربَعَةَ عَشَرَ ألفِ عامٍ، فَلَمّا خَلَقَ اللّهُ آدَمَ قَسَّمَ ذلِكَ النّورَ جُزءينِ فَجُزءٌ أنَا وجُزءٌ عَلِيٌّ عليه السلام . 2 من و على، چهارده هزار سال پيش از آفرينش آدم، نورى در پيش خداوند عز و جل بوديم. هنگامى كه خداوند ، آدم را آفريد، آن نور را در دو بخشِ قرار داد: يك بخشِ آن، من شدم و بخشى ، على شد .
اين حديث ، در منابع شيعى نيز آمده است. شيخ طوسى ، در كتابِ الأمالى ، حديثى مشابه اين حديث ، نقل كرده است كه آفرينش نور پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام را از زمان آفرينش آدم عليه السلام مى داند و نكاتى را افزون بر آنچه در حديثِ «فضائل الصحابة» آمده ، مى آورد. حديث كتاب الأمالى كه از امام على عليه السلام نقل شده ، چنين است :
قَالَ لي النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : يا عَليُّ ! خَلَقَنِىَ اللّهُ [ تعالى ] وَ أَنْتَ مِن نُورِ اللّهِ حِينَ خَلَقَ آدَمَ ، وَ أفْرَغَ ذَلِكَ النُّورَ فِى صُلْبِهِ ، فَأفْضى بِهِ إلَى عَبْدِ المُطَّلِبِ ، ثُمَّ افتَرَقا مِن عَبدِ المُطَّلِبِ : أَنَا فِى عَبدِ اللّهِ وَ أنْتَ فِى أبي طالِبٍ ، لا تَصلَحُ النُّبُوَّةُ إلّا لِي ، وَ لَا تَصْلُحُ الوَصِيَّةُ إلّا

1.الغيبة ، نعمانى ، ص ۹۳ ، ح ۲۴ .

2.فضائل الصحابة ، ج ۲ ، ص ۶۶۲ ، ح ۱۱۳۰.

  • نام منبع :
    تفسير قرآن ناطق
    المساعدون :
    غلامعلي، احمد
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دارالحدیث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1429 ق/1387 ش
    الطبعة :
    الاولي
عدد المشاهدين : 107722
الصفحه من 684
طباعه  ارسل الي