لَكَ ، فَمَن جَحَدَ وَصِيَّتَكَ جَحَدَ نُبُوَّتِي وَ مَن جَحَد نُبُوُّتِي أكَبَّهُ اللّهُ عَلى مِنخَرَيهِ فِي النّارِ . 1 پيامبر صلى الله عليه و آله به من فرمود: «اى على! خداوند متعال، من و تو را به هنگام آفرينش آدم عليه السلام ، از نور خود آفريد و در پشتِ آدم عليه السلام قرار داد تا به عبد المطّلب رسيد. سپس از عبد المطّلب ، دو پاره شد . من در پشت عبد اللّه قرار گرفتم و تو در پشتِ ابو طالب . پيامبرى ، جز براى من ، و وصايت، جز براى تو شايسته نيست. بنا بر اين ، هر كه وصايت تو را انكار كند، پيامبرىِ مرا انكار كرده است ، و هر كه پيامبرىِ مرا انكار كند، خداوند، او را به رو در آتش ، فرو خواهد انداخت».
اين گونه روايات ، در كنار جمله مورد بحث در «زيارت جامعه» ، نشان مى دهند كه خاندان مطهّر و معصوم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، از عظمتى ذاتى برخوردارند و منشأ اين عظمت ، ظرفيتِ وجودى آنها براى مظهريتِ عظمتِ مطلق ذاتِ مقدّس حق تعالى است . البته همان طور كه اشاره شد ، اين روايات ، تنها دورنمايى از عظمت اهل بيت عليهم السلام را بيان مى كند .
امّا حقيقت نورِ يكسان و سرشت واحد اهل بيت عليهم السلام چگونه است؟ در اين باره ، بسيارى ، از جمله شارحان «زيارت جامعه كبيره» و نيز عالمان حديث پژوه ، سخن رانده اند ؛ امّا آنچه به يقين مى توان گفت ، اين كه انديشه ما ، از فهم اين معارف سِتُرگ ، عاجز و قاصر است. خلقت نور آنان ، پيش از آدم عليه السلام و يا هم زمان با آفرينش آدم عليه السلام ، از حقايقى است كه به راحتى فهميده نمى شود و تبيين آن ، بسيار دشوار است و تنها بايد از نورانيّت آنان ، بهره ببريم و از خداوند بخواهيم كه روزنه معرفت را به رويمان بگشايد:
فَبِحَقِّهِمُ الَّذي أوجَبتَ لَهُم عَلَيكَ أن تَجعَلَنِي مِنَ العارِفِينَ بِهِم وَ بِحَقِّهِم! 2 پس ، از تو مى خواهم به آن حقّى كه براى ايشان بر خود واجب كردى كه مرا در زمره