ب) توحيد صفاتى . اين گونه توحيد ، يعنى نفى صفات زايد بر ذات از خداوند ؛ زيرا بر اساس توحيد ذاتى ، خداوند ، مركّب از اجزا نيست و پذيرش صفات زايد بر ذات ، مستلزم مركّب بودن خداى متعال از ذات و صفات است . صفات ذاتى ، مانند علم و قدرت ، عين ذاتِ خداى متعال هستند .
ج) توحيد اَفعالى . يعنى هر فعلى كه در اين جهان به وقوع مى پيوندد ، به خواست و تقدير خداى متعال است و هيچ فاعلى در موازات خالق و يا مستقل از او ، وجود ندارد .
امير مؤمنان على عليه السلام ، در سخن زيبايى كه از ايشان نقل شده ، توحيد علمى را از معرفت خدا ، شروع مى كند و به اخلاص در توحيد مى رساند :
أوَّلُ الدِّينِ مَعرِفَتُهُ وَ كَمالُ مَعرِفَتِهِ التَّصدِيقُ بِهِ وَ كَمالُ التَّصدِيقِ بِهِ تَوحِيدُهُ وَ كَمالُ تَوحِيدِهِ الإخلاصُ لَهُ وَ كَمالُ الإخلاصِ لَهُ نَفِىُ الصِّفاتِ عَنهُ .۱آغاز دين ، شناخت خداست و اوج شناخت او ، باور كردن و اعتراف به وجود اوست و كمال تصديق او ، يگانه دانستن اوست و كمال يگانه دانستنش ، خالص داشتن او [از جسميت و عَرَضيّت و لوازم اين دو ]است و كمال خالص دانستن او ، نفى صفات از اوست .
2 . توحيد عملى
توحيد عملى ـ كه از آن به توحيد در عبادت هم ياد مى شود ـ ، بر دو گونه است :
الف) خالص كردن انگيزه براى خدا . كسانى كه از اوامر الهى به طور مطلق ، پيروى مى كنند ، به پاك سازى نيّت خود مى پردازند و همه كارهايشان را تنها به خاطر خدا ، انجام مى دهند . در اين صورت ، نه تنها واجبات ، مانند : نماز ، روزه ، زكات و... را به انگيزه خشنودى خدا به جاى مى آورند ؛ بلكه كارهاى روزمرّه ، مانند : خوردن ، آشاميدن ، درس خواندن و... را هم به انگيزه كسب رضايتِ خدا ، انجام مى دهند .
توحيد عملى ، به همه كارها ، رنگ خدايى مى بخشد و ترجمان واقعى اين آيه