خداوند روشنايى چشمم را در نماز قرار داد و نماز را محبوب من كرد چنان كه غذا را محبوب گرسنه و آب را براى تشنه . گرسنه آن گاه كه خورد سير شود و تشنه چون نوشد سيراب و من از نماز سير نمى شوم .
يكى از نشانه هاى آشكار دوستى كامل خدا ، عشق به نماز است كه براى بسيارى از اولياى خدا ، روى مى دهد . سجده هاى اويس قَرَنى كه ساعت ها طول مى كشيد و يا برخى ركوع هاى مرحوم شيخ حسنعلى نخودكى در كنار حرم مطهّر امام رضا عليه السلام كه از شامگاه تا بامداد به طول مى انجاميد ، از جمله نمازهاى مشهور عارفان است . پذيرش نمازهايى اين چنين ، براى كسانى كه از اين وادى دورند ، سخت است .
يكى از دوستان طلبه ، در اين باره داستانى شنيدنى نقل كرده است . وى مى گفت : به مدّت ده روز ، حالتى داشتم كه هر چه از خدا مى خواستم ، برآورده مى شد . روزى ، هنگامى كه مشغول نماز بودم ، در باره نمازهاى طولانى دوستان خدا ، ترديد كردم و با خودم گفتم : چگونه ممكن است كه نماز ، اين قدر طولانى شود و انسان ، خسته نشود ؟! شايد اين گونه داستان هايى كه نقل مى شود ، دروغ باشد . همان وقت ، به ركوع رفتم و ذكر «سبحان ربّى العظيم و بحمده» را گفتم . ديدم چه قدر شيرين است . دوباره و سه باره گفتم و هر چه تكرار مى كردم ، شاداب تر مى شدم و بيشتر احساس لذّت مى كردم . بدين سان ، خداوند ، شُبهه ام را زُدود .
3 . جدايى از خدا ، بزرگ ترين عذاب است
كاملان در دوستى خدا ، جدايى از خدا را بزرگ ترين عذاب مى دانند . آنان ، تابِ دورى او را ندارند و چون عاشقى هستند كه در فراقِ معشوق ، رنگ چهره اش زرد مى شود و مُردن براى او بهتر از جدايى است . دوستانِ حقيقى خدا ، آزار و اذيّت در راه خدا را ناديده مى گيرند . براى آنان ، با او بودن اهمّيت دارد ، هر چند سرزنش شوند . امير مؤمنان عليه السلام ، در «دعاى كميل» به درگاه حق تعالى ، چنين مى گويد :
فَهَبنِى ، يا إلهى و سَيِّدى و مَولاىَ وَ رَبِّى ، صَبَرتُ عَلى عَذابِكَ ، فَكَيفَ أصبِرُ عَلى