209
تفسير قرآن ناطق

گفت : «زيرا حكمران ، در سخت ترين و مشكل ترين مقام ، جاى گرفته است كه ظلم از هر طرف ، بر او احاطه دارد . [ امكان دارد ] خوار شود يا يارى گردد . اگر به صوابْ داورى كند ، اميد است كه نجات يابد ، و اگر [در داورى] به خطا رود ، راه بهشت را به خطا رفته است . هر كس در دنيا، حقير وبى مقام باشد، بهتر از اين است كه صاحب مقام باشد، وهر كس دنيا را در مقابل آخرت برگزيند، دنيا، او را مى آزمايد؛ ولى به پادشاهىِ آخرت، دست نمى يابد» .
فرشتگان ، از زيبايىِ گفتار او ، در شگفت شدند . لقمان ، لحظه اى خوابيد و سراسر وجودش ، آكَنْده از حكمت شد . پس ، از خواب بيدار شد و [از آن پس ]حكيمانه ، سخن گفت . ۱
پس از او ، داوود عليه السلام به پذيرش جانشينى [خدا] ، فرا خوانده شد . او ، آن را پذيرفت و شرط لقمان را مطرح نكرد ... . لقمان ، با دانش و حكمتش داوود عليه السلام را يارى مى كرد . داوود عليه السلام گفت : «خوشا به حالت ، اى لقمان! به تو ، حكمت داده شد و بلا ، از تو دور گرديد ؛ ولى به داوود ، جانشينى داده شد و به مصيبت و فتنه ، گرفتار شد!» ۲ . ۳

ارزش حكمت

مهم ترين ويژگى حكمت ، به كار بستن درست دانش است . سكوت ، پرسش و سخن گفتن حكيم ، مناسب و به جاست . در حكمت هاى لقمان آمده است كه : روزى نزد داوود عليه السلام بود كه داشت با دست خودش زِره مى بافت . لقمان كه تا آن روز ، زِره نديده بود ، در شگفت ماند و مى خواست در باره آن از او بپرسد ؛ ولى حكمتش مانع مى شد . وقتى داوود عليه السلام كارش تمام شد ، زره را بر دوش انداخت و گفت : اين ، چه زره جنگىِ خوبى است! لقمان گفت :
الصَّمتُ مِنَ الحِكمَةِ وَ قَليلٌ فاعِلُهُ . كُنتُ أرَدتُ أن أسألَكَ فَسَكَتُّ حَتّى كَفَيتَنى .۴

1.. تاريخ دمشق ، ج ۱۷ ، ص ۸۵ .

2.پذيرش حكومت به وسيله حضرت داوود ، به معناى نفى حكمت از آن حضرت نيست بلكه بيانگر دشوارى حكومت و كارهاى اجرايى است . درنگى در قضاوت ها و شيوه حكومت حضرت داوود نشان دهنده حكمت داوودى است .

3.. المستدرك على الصحيحين ، ج ۲ ، ص ۴۵۸ ، ح ۳۵۸۲ .


تفسير قرآن ناطق
208

ج ـ حكمت حقيقى

حكمت عملى ، سرآغاز حكمت حقيقى است و حكمت حقيقى ، هديه الهى براى كسانى است كه حكمت عملى را به كار ببندند . اين حكمت ، نورى است كه ضدّ هوا و هوس است و هر اندازه قلب از آن پرتو بگيرد ، به همان اندازه ، از هوا مى گريزد و شهوت او ضعيف مى شود ، تا آن جا كه شهوت ، در انسان حكيم مى ميرد و عقل او ، زنده مى شود . ۱
دانش لقمان حكيم ، نمونه اى از حكمت حقيقى است . او حكيمى است كه خداوند ، حكمت حقيقى را به وى هديه كرده است :
«وَلَقَدْ ءَاتَيْنَا لُقْمَـنَ الْحِكْمَةَ .۲به راستى ، به لقمان ، حكمت داديم» .
لقمان ، نمونه خوبى است براى كسانى كه در پىِ حكمت حقيقى هستند . او پيامبر نبود ؛ امّا مردى انديشمند و درست كردار بود كه خداوند ، او را به مقامِ بلند حكمت رسانيده بود . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، در باره چگونگى گزينش لقمان ، فرموده است :
در حقيقت ، لقمان ، پيامبر نبود ؛ ليكن بنده اى مصمّم ، انديشمند و با حُسنِ ظن بود . خدا را دوست داشت . پس خدا نيز او را دوست داشت و حكمت را براى او ضمانت كرده بود . وسط روز ، خوابيده بود كه ناگهان ، به پذيرش خلافت ، فراخوانده شد كه : «اى لقمان! آيا مى خواهى كه خداوند ، تو را جانشينى در روى زمين قرار دهد تا در ميان مردم ، به حق ، داورى كنى؟» . لقمان ، بيدار شد و در پاسخ گفت : «اگر پروردگارم مرا داور كند ، مى پذيرم ؛ زيرا مى دانم كه اگر با من چنين كند ، يارى ام مى نمايد و به من ، دانش مى آموزد و مرا از خطا ، نگاه مى دارد ؛ ولى اگر پروردگارم مرا مخيّر سازد ، عافيت را مى پذيرم و بلا را نمى پذيرم» .
فرشتگانى كه آنها را نمى ديد ، با ندايى به او گفتند : اى لقمان! چرا چنين گفتى؟

1.. ر . ك : علم و حكمت در قرآن و حديث ، ج ۱ ، ص ۱۰۸ و ۱۰۹ .

2.. سوره لقمان ، آيه ۱۲ .

  • نام منبع :
    تفسير قرآن ناطق
    المساعدون :
    غلامعلي، احمد
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دارالحدیث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1429 ق/1387 ش
    الطبعة :
    الاولي
عدد المشاهدين : 106158
الصفحه من 684
طباعه  ارسل الي