199
سياست نامه امام علي (ع)

مى كنى؟» .
گفت: نه .
فرمود: «آيا خداوند عز و جل ، هيچ گاه از من نپرسد كه چگونه او را بر دو مرد مسلمان در شبى تاريك گماردى؟ وَ مَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا ؛ ۱ و هيچ گاه گمراهان را ياور نگيرم ؛ ليكن به سوى او مى فرستم و او را به آنچه از حق نزد من است ، فرا مى خوانم . اگر اجابت كرد ، او يكى از مسلمانان است كه حقوق و وظايفى مانند ديگران دارد ، و اگر امتناع ورزيد ، به خدا شكايت برم» .
مغيره بازگشت ، در حالى كه مى گفت: اينك از او [به خدا] شكايت كن ، و چنين سرود:
على را درباره فرزند حرب ، نصيحت كردم/
او نصيحت را رد كرد . و ديگر روزگار ، بدو رو نكند .
خيرخواهى ام را نپذيرفت/
با آن كه اين نصيحت ، برايش كافى بود .
ديگران برايش خيرخواهى كامل و بى آلايش كردند/
و من گفتم: اين خيرخواهى ، بسيار گران است . ۲

۶۹.تاريخ الطبرى ـ به نقل از ابن عبّاس ـ :عثمان ، مرا فراخواند و بر امور حج گمارد . من هم به سوى مكّه روان شدم و حج را براى مردم به پا داشتم و نامه عثمان به مردم را بر آنها خواندم . سپس به مدينه بازگشتم ، در حالى كه با على عليه السلام بيعت شده بود . به خانه اش آمدم . ديدم مغيره بن شعبه ، با او خلوت كرده است . مرا [ بر در ]نگه داشت تا مغيره بيرون رفت . آن گاه گفتم: مغيره چه مى گفت؟
فرمود: «پيش از اين نزد من آمد و گفت كه: براى عبد اللّه بن عامر ، معاويه و

1.كهف ، آيه ۵۱ .

2.الأمالى ، طوسى : ۸۷ / ۱۳۳ ، بشارة المصطفى : ۲۶۳ ، مناقب آل أبى طالب : ۳ / ۱۹۵ .


سياست نامه امام علي (ع)
198

آسوده گذاريد و منتظر فرمان من باشيد . كارى مكنيد كه قدرت و توان را سُست كند يا ضعفى به جاى گذارد و يا خوارى و سستى به بار آورد ؛ و به زودى مهار كار را به چنگ خواهم گرفت ، تا آن جا كه نگهداشتنى باشد ، و اگر چاره اى نداشتم ، پس آخرين درمان ، داغ نهادن است . ۱

2 / 2

كنار نهادن كارگزاران عثمان

۶۶.تاريخ اليعقوبى:على عليه السلام ، كارگزاران عثمان را از شهرها بر كنار كرد ، بجز ابو موسى اشعرى را كه مالك اشتر ، درباره اش صحبت كرد و وى را بر جاى گذارْد . ۲

۶۷.الاختصاص:مردم نزد على عليه السلام گرد آمدند و به وى گفتند: براى مخالفانت فرمان حكمرانى صادر كن ، آن گاه، آنان را كنار گذار . على عليه السلام فرمود: «مكر و نيرنگ و خيانت ، در آتش اند» . ۳

۶۸.الأمالى ـ به نقل از سحيم ـ :هنگامى كه با اميرمؤمنان ، على بن ابى طالب عليه السلام بيعت شد ، به وى خبر رسيد كه معاويه ، از بيعت با امام ، خوددارى كرده و گفته است: اگر مرا بر حكومت شام و مسئوليت هايى كه عثمان بر آنها گماشت ، بازگمارَد ، با وى بيعت كنم .
پس از اين ، مغيره نزد اميرمؤمنان آمد و گفت: اى اميرمؤمنان! معاويه را به نيكى مى شناسى و حاكمِ پيش از تو او را بر حكومت شام ، گمارده است . تو هم او را بر آن كار بگمار تا رشته كارها از هم نگسلد . سپس اگر عقيده ات تغيير كرد ، او را كنار بگذار .
اميرمؤمنان فرمود: «اى مغيره! آيا در فاصله نصب و عزل او ، حيات مرا تضمين

1.نهج البلاغة : خطبه ۱۶۸ ، تاريخ الطبرى : ۴ / ۴۳۷ ، معالم الفتن : ۱ / ۴۹۹ .

2.تاريخ اليعقوبى : ۲ / ۱۷۹ .

3.الاختصاص : ۱۵۰ ، بحار الأنوار : ۴۰ / ۱۰۵ .

  • نام منبع :
    سياست نامه امام علي (ع)
    المساعدون :
    مهريزي، مهدي
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دار الحديث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1381 ش
    الطبعة :
    الثالثة
عدد المشاهدين : 80129
الصفحه من 435
طباعه  ارسل الي