237
ميراث محدث اُرموي

[ جواب از اشكال ]

جواب اين اشكال را به چند وجه مى توان داد :
اوّل ۱ آن است كه خاتم المحدثين حاج ميرزا حسين نورى قدس سره در مثل اين مقام به عنوان جواب از اين اشكال گفته است ؛ چه آن مرحوم در كتاب شريف تحية الزائر و بلغة المجاور پس از نقل عبارت مجلسى قدس سره نسبت به زيارت روز و شب مبعث در بحار ۲ گفته : «من مطلع نشدم نه بر سند اين زيارت و نه بر استحباب زيارت آن حضرت در خصوص اين روز . . الخ » استعجاب و استغراب نموده و بعد از سوق بياناتى گفته :
تقرير اشكال : و اما آنچه آن مرحوم و غيره را به توهم انداخته آن است كه اين بزرگان ـ شيخ مفيد و سيد ابن طاووس و شهيد اول و غير ايشان قدس اللّه أسرارهم ـ زيارت مذكوره و امثال آن را نسبت به امام ندادند و ظاهر كلمات ايشان آن است كه از خود انشاء كردند ؛ زيرا كه در اول كلام مى گويند : هرگاه اراده زيارت كردى چنين كن و چنين بگو تا آخر ، و اگر خبر بود البته مى گفتند : امام عليه السلام فرموده : چنين بگو و چنين بكن ، مثل ساير اخبارى كه نقل كنند در موارد حاجت . رفع اين توهم محتاج به ذكر مقدمه اى است ، و آن آن است كه : كتبى كه در باب زيارات تأليف شده

جواب اشكال :

بر دو قسم است مثل كتبى كه در حج نوشته شده : اول آن كه : غرض محدث عالم مؤلف ، جمع روايات وارده متعلقه به مطالب حج است از جهت وجوب و فضيلت و شروط و اقسام و كيفيت و آداب آن به تفصيل ، و اين قسم كتاب غالبا به كار علما مى خورد . نوع عوام چندان حظّى از
آن ندارند ؛ زيرا كه در آن اخبار متعارضه و متخالفه و متشابهه و معتبره و غير معتبره بسيار يافت مى شود ، و غير عالم ماهر كسى نتواند از عهده علاج آنها برايد و تكليف فعلى مكلفين را معين نمايد . و به همين قسم هم كتاب در زيارات تأليف شده كه غرض صاحبش جمع كردن آنچه است كه از معصومين عليهم السلامبه او رسيده . دوم آن كه : غرض ، دستور العمل دادن به مكلفين است كه چون خواهند به زيارت بيت اللّه بروند چگونه بروند و چه كنند و چه بگويند ؟ و در اين قسم ، رسم اين بود كه بعد از تنقيح اخبار و اسقاط مكرّرات ، تمام متون اخبار معتبره را در رشته درآورده و چنان تأليف نمايد كه ناظر در توهم افتد كه از خود سخن گويد ؛ زيرا كه در اول كلام گويد : «چون اراده حج كنى مثلاً چنين كن و چون به ميقات رسى به اين قسم محرم شو» تا آخر اعمال حج ، و كردنى و نكردنى و گفتنى و نگفتنى . و اين قسم كتاب را «مناسك حج» گويند ، و به همين رقم در زيارات نيز تأليف كنند و آن مناسك زيارات است ، و در آن جا دستور العمل به زائر دهند بى ذكر اخبار فضايل يا بسيار كم ، و گويند : «چون اراده زيارت حضرت امير المؤمنين عليه السلام مثلاً كردى چنين كن ، و چون به فلان موضع رسيدى چنين بگو» تا آخر عمل . و همچنين در ساير زيارات ، و اين كتاب في الحقيقة مهذب و خلاصه آن كتاب است بى افزودن چيزى . و چنان كه در مناسك حج توهم نمى رود كه آنچه ذكر كنند از ادعيه در مواضع مخصوصه مثلِ بعد از نماز احرام و در حالات طواف و در صفا و در سعى و مروه و منا و عرفات و مشعر و غيرها كلمه اى از آن از صاحب كتاب باشد ، در مناسك زيارت نيز نبايد چنين توهم كرد و احتمال داد كه مثل شيخ مفيد رحمه الله و امثال او از رؤساى مذهب در قديم از خود زيارتى انشاء كنند و ترتيبى دهند و با زيارات مأثوره بى امتياز ذكر نمايند و به خلق گويند : «چنين زيارت كنيد» ، و في الحقيقه به ملاحظه آن زيارات وارده دكانى در مقابل قوانين احمديّه باز كرده باشند ، حاشا از اين نسبت به آن جماعت ! با علوّ مقام و اطلاع تام و وجود اسباب و حاجت نداشتن به تأليف زيارت با وجود آن همه زيارات وارده .
شارح گويد : آن گاه چهار دليل به اين مطلب اقامه كرده كه مزار مفيد و شهيد ـ قدس سرهما ـ از اين رقم است ، پس از آن گفته :
و اگر بصير منصفى به تدبير در آن كتب مطالعه كند ، بى تأمل تصديق خواهد كرد آنچه را گفتيم ، علاوه بر آن كه در هيچ كتابى ديده نشده تا كنون كه شيخ مفيد رحمه الله خود زيارتى انشاء كرده باشد و اَحدى از تلامذه عظام آن عالم جليل اين نسبت را به او ندادند با آن كه حالات و كمالات و مؤلفات ايشان را ضبط كردند حتى رساله دو سه ورقى را ، و اگر از انشاى ايشان نشد نتوان به غير امام نسبت داد ؛ چه مقام آن بزرگوار اجل از آن است كه در تلو زيارت مأثوره از امام عليه السلام زيارت مؤلفه از بعضى اهل علم را نقل كند به يك نسق ، و نسبت ندهد به آن شخص، وناظر را به توهم اندازد كه اين هم مثل آن مأثور و مروى است. و آنچه گفتيم درباره زياراتى است كه در مزار شيخ مفيد و ابن طاووس و شهيد ـ قدس اللّه أرواحهم ـ باشد مثل زيارت مبعث مذكور ، و اگر در مزار شيخ محمد بن مشهدى رحمه اللهيافت شود پس محتاج به اين استظهارات نيست ؛ زيرا كه خواهد آمد ـ إن شاء اللّه ـ كه در اول مزار خود تصريح كرده كه آنچه ذكر كرده از ادعيه و زيارات ، تمام مأثور و مروى از ائمه عليهم السلاماست به توسط روات ثقات ، پس براى شبهه جايى نيست ۳ .
[ دوم ] آن كه : شيخ جليل محمد بن المشهدى رحمه الله در اول مزار خود ۴ فرموده :
و بعد فإني جمعت في كتابي هذا من فنون الزيارات في المشاهد و ما ورد في الترغيب في المساجد المباركات و الأدعية المختارات و ما يدعى به عقيب الصلوات و ما يناجى به القديم تعالى من لذيذ الدعوات في الخلوات و ما يلجأ إليه من الأدعية عند المهمات مما اتصلت به من ثقات الرواة إلى السادات . من در اين كتاب جمع نمودم از فنون زيارات و آنچه رسيده در ترغيب در مساجد مباركه و دعاهاى برگزيده و آنچه در عقب نمازها خوانده مى شود و دعاهايى لذيذه كه به آن با حضرت بارى تعالى مناجات بايد كرد و دعاهايى كه به آن پناه بايد برد در نزد امور مهمه از روايات و اخبارى كه به توسط راويان
عادل به ما رسيده تا ائمه انام عليهم السلام ؛ يعنى آن كه براى من آنها را نقل كرد امامى عادل بود و آن كه براى او نقل كرد نيز چنين بود و هكذا تا برسد به امام عليه السلام .
پس آنچه ذكر شود در اين كتاب از زيارات و دعوات ، تمام آنها مروى است از معصوم عليه السلام به سند صحيح حتى به اصطلاح متأخرين ، و لا اقل به سند معتبر خواهد بود .
و از اين عبارت حال ادعيه معروفه مقامات شريفه مسجد كوفه معلوم مى شود كه تمام آنها به سند معتبر مروى است ؛ زيرا كه تمام آنها را در اين مزار نقل فرموده ، پس هر زيارت مخصوصه كه از اين مزار نقل كنيم مروى و معتبر خواهد بود .

1.در نسخه خطى به جاى «اول» رقم (۱) آمده است.

2.بحار الأنوار ، ج ۹۷ ، ص ۳۸۳.

3.در ادامه متن ، عبارات ذيل آمده كه مربوط به مقام نيست ، لذا آن را به پانوشت منتقل نموديم : در ص ۱۷۵ از الشافي سيد مرتضى گفته : «ما يشفي العليل و ينقع الصدي» ، و در حاشيه كتاب به ترجمه لغت ها در طبع پرداخته اند . ( منه ) .

4.المزار الكبير ، ص ۲۷ ، چاپ مؤسسة النشر الإسلامي ، تحقيق : جواد قيومى .


ميراث محدث اُرموي
236

[ تنبيه بر عبارتى در كتاب اقبال ]

تنبيه بر امرى در اين جا لازم است و آن اين كه : در نسخ خطى اقبال كه قابل اعتماد و به تصحيحات علما مصحح شده و به نظر اعاظم رسيده است عبارت به قرار سابق است ، و همچنين در چاپ صحيح اقبال كه معروف به چاپ حاج شيخ فضل اللّه نورى قدس سرهاست ، ليكن در نسخه مطبوعه در تبريز سرقت عجيبى به كار رفته و آن اين كه تا اواخر دعاى اول يعنى دعاى سابق بر دعاى ندبه در همان فصل خود تا قوله : «في أعلى عليين» [ را ]نقل كرده ، و از بقيه دعا و دعاى ندبه و دعاى بعد از آن و عبارات ديگر سيد ـ كه بعضى را ما نقل كرديم و بعضى ديگر كه مربوط به ما نبود نيز در آخر همان فصل باقى مى ماند ـ از همه آنها اعراض شده است ۱ مثل اين كه ابدا اينها در نسخه اقبال نبوده است !!
علاوه بر اين كه نسخ صحيحه اقبال و بحار كه از اقبال نقل كرده و علاوه بر طبع شده طهران كه معروف به چاپ حاج شيخ فضل اللّه است ، در خود همين نسخه دليل است كه دعاى ندبه در همين نسخه از اقبال هم بوده است ، و آن اين كه سيد در ضمن اعمال عيد اضحى گفته : ۲ «و من الدعوات بعد عيد ۳ الأضحى دعاء الندبة قدمناه في عيد الفطر» .
و همين عبارت در صفحه ششصد و پنجاه و نه از همين نسخه مسروق عنها مندرج است.
اشكال مهمترى كه در اين سند در بدو نظر به نظر مى رسد عدم اِسناد آن به طور صراحت به ائمه معصومين عليهم السلاماست ، مانند ساير زيارات و ادعيه ماثوره كه آنها را در موقع نقل به امام مروى عنه نسبت مى دهند .

1.ص ۵۱۵ ملاحظه شود . ( منه ) .

2.ص ۶۵۹ از نسخه تبريز و ص ۴۴۹ از چاپ نورى . ( منه ) .

3.عبارت همين طور است در هر دو نسخه اقبال . ( منه ) .

  • نام منبع :
    ميراث محدث اُرموي
    المساعدون :
    الاشكوري، احمد
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دار الحديث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1385
    الطبعة :
    الاولي
عدد المشاهدين : 69802
الصفحه من 384
طباعه  ارسل الي