177
ميراث محدث اُرموي

لغت :

ثقلان : تثنيه ثَقَل ـ به تحريك ـ ، و مراد از آن انس و جن است ، گفته اند : اطلاق شده بر آنها ثقلان به جهت اين كه ايشان را به سبب تمييز فضيلت و رجحان بر ساير حيوانات هست ، رجحان و ثقل و قدر در معنى به همديگر نزديك ترند .
براق ـ بضمّ باء ـ : دابّه ( مَركب )اى است كه شب معراج ، رسول صلى الله عليه و آله سوارش شد ، و براق ناميده شده براى درخشيدن و برق دادن رنگش ، يا به جهت سبُك سيرى او مانند برق ، بزرگ تر از حمار و كوچك تر از استر است ، گوش هايش متحرك ، چشم هايش در سم هاى خود و گام هايش آن قدر كه چشمش مى بيند ، وقتى كه به كوه مى رسيد دست ها و ( دو پاى پيشينش ) كوتاه و دراز مى گرديد و هنگامى كه از كوه به پايين مى آمد پاهاى پيشينش دراز و پاهاى پسينش كوتاه مى شد .
حف ـ به حاء مهمله ( بى نقطه ) ـ : احاطه كردن و گرداگرد چيزى را گرفتن .
تسويم : نشان كردن ، چنانچه در خيل مسومه يعنى علامت گذاشته و نشان كرده شده با علامتى از سماء .
مبوّأ : از «باءَ» كه به معنى رجع ( بازگشت ) است ، و «بوّأ له» يعنى : مهيّا كرد براى او منزلى را ؛ زيرا كه شخص هر روز به آن منزل بازمى گردد .
بكّه : گفته شده كه آن ، موضعِ بيت و مكّه ، ساير مواضع شهر است ، و گفته اند كه بكّه و مكّه دو اسم اند شهر را و ياء و ميم متعاقب اند ، و مكّه به بكّه ناميده شده به جهت بكّ آن يعنى دقّ و كوبيدنش گردن هاى گردنكشان را ، يا به جهت زحمت دادن مردم بعضى مر بعضى ديگر را در طواف .


ميراث محدث اُرموي
176

ترجمه :

حمد براى خداست كه تربيت دهنده عالميان است ، و صلوات فرستد خدا بر آقاى ما محمد پيغمبرش و بر عترتش ، و سلام فرستد سلام فرستادنى ، اى پروردگار من ! براى تو است حمد بر جريان قضاى تو در حق دوستانى كه برگزيده [ اى ] آنها را براى خودت و دينت ، در آن زمان كه اختيار كردى براى ايشان بزرگ ترين آنچه نزد تو است از نعمت پاينده كه زوال و اضمحلال ندارد ، بعد از آن كه التزام گرفتى بر آنها بى ميلى ايشان را در درجات اين دنياى پست و در زينت هاى او .
پس ملتزم شدند براى تو اينها را ، و دانستى از ايشان وفاى به اين شرط، پس قبول كردى و آنها را مقرّب نمودى ، و پيش انداختى ذكر بلند ايشان را و ستايش آشكارشان را، و نازل كردى بر ايشان ملائكه خود را، و عزيز گردانيدى ايشان را با وحى خود، و يارى شان نمودى با علم خود، و قراردادى ايشان را وسيله ها براى خود و وسيله براى رضاى خود .
پس بعضى شان را جا دادى در بهشت خود تا بالاخره بيرونش كردى ، و بعضى شان را سوارش كردى در كشتى خود و نجاتش دادى با كسانى كه ايمان آوردند از هلاك شدن با رحمت خود ، و بعضى را اخذ نمودى براى خودت خليل و خواهش كرد از تو زبان راستگو در ميان آخر امت ها ، پس قبولش كردى و قرار دادى او را على عليه السلام ، وبعضى را حرف زدى از درخت يك حرف زدنى و قرار دادى ياور و وزير ، برادر او را ، و بعضى را بدون پدر به وجود آوردى و دادى برايش بيّنات ، و مؤيّد كردى با روح القدس .
و براى هر يك شريعتى گذاشتى و راهى برايش نشان دادى ، و اختيار نمودى وصى ها براى هر يك كه هر يك بعد از ديگرى حفظ كننده دين شود از يك مدتى تا مدت ديگر ، به جهت به پا داشتن دين تو و حجّت تمام شدن بر بندگان تو ، و تا اين كه حق از قرارگاه خود زايل نشود در حالتى كه باطل بر اهلش غالب شود ، و تا اين كه نگويد يك نفر : چرا نفرستادى به سوى ما رسولى را كه تخويف كننده است ، و به پا نداشتى براى ما نشانه [ اى ]كه هدايت كننده شود تا پيروى نماييم آيات تو را پيش از اين كه ذليل و رسوا باشيم .

فصل دوم [ از دعا ]

دعا :

۰.إِلى أَنِ انْتَهَيْتَ بِالْأَمْرِ إِلى حَبِيبِكَ وَ نَجِيبِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّه ُ عَلَيْهِ وآلِهِ ، فَكانَ كَمَا انْتَجَبْتَهُ سَيِّدَ مَنْ
خَلَقْتَهُ ، وَ صَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَيْتَهُ ، وَأَ فْضَلَ مَنِ اجْتَبَيْتَهُ ، وَ أَكْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ ، قَدَّمْتَهُ عَلَى أَ نْبِيائِكَ ، وَ بَعَثْتَهُ إلَى الثَّقَلَيْنِ مِنْ عِبادِكَ ، وَ أَوْطَأْتَهُ مَشارِقَكَ وَ مَغارِبَكَ ، وَ سَخَّرْتَ لَهُ الْبُراقَ ، وَ عَرَجْتَ بِرُوحِهِ إِلى سَمائِكَ ، وَ أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا كانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى انْقِضاءِ خَلْقِكَ ، ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ ، وَ حَفَفْتَهُ بِجَبْرَائِيلَ وَ مِيكائِيلَ وَ الْمُسَوِّمِينَ مِنْ مَلائِكَتِكَ ، وَ وَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دِينَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ، وَ ذلِكَ بَعْدَ أَنْ بَوَّأْتَهُ مُبَوَّأَ صِدْقٍ مِنْ أَهْلِهِ ، وَ جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ ، فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ ، وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً ، وَ قُلْتَ : «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»۱ ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ ـ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ ـ مَوَدَّتَهُمْ فِي كِتابِكَ فَقُلْتَ : «قُل لاَّ أَسْئلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبَى»۲ وَقُلْتَ : «قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ»۳ وَ قُلْتَ : « قُلْ مَآ أَسْئلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَن شَآءَ أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلاً »۴ فَكانُوا هُمُ السَّبِيلَ إِلَيْكَ وَالْمَسْلَكَ إِلى رِضْوانِكَ .

1.سوره احزاب ، آيه ۳۳ .

2.سوره شورى ، آيه ۲۳ .

3.سوره سبأ ، آيه ۴۷ .

4.سوره فرقان ، آيه ۵۷ .

  • نام منبع :
    ميراث محدث اُرموي
    المساعدون :
    الاشكوري، احمد
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دار الحديث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1385
    الطبعة :
    الاولي
عدد المشاهدين : 69804
الصفحه من 384
طباعه  ارسل الي