سفينه 30 صفحه 4

فهرست‏

سفينه 30 صفحه 5

سخن مدير مسئول‏

بسم اللَّه الرحمن الرحيم‏
1. يك بخش عمده از آيات قرآن، به «قصص» اختصاص دارد، رويدادهايى كه خداى حكيم به پيامبر خود آموخت، و به واسطه آن گرامى، به مردمان. خداوند بزرگ به رسول خود امر فرمود: (فاقصص القصص لعلّهم يتفكّرون) 1. يعنى كه قرآن سترگ را كتاب قصّه‏پردازى مپنداريد، بلكه راهنماى بينش و راهنامه انديشه است، انديشه مردمان در انفس و آفاق، براى آنكه به خود آيند و راه يابند.
2. بخش عمده‏اى از قصص قرآن را قصص پيامبران تشكيل مى‏دهد. شيوه قرآن، بيان مهم‏ترين نكات در كمترين واژگان است. شأن كتاب سترگ الهى، آن است كه «مجمل» بگويد و تفصيل را به حجّتهاى معصوم بسپارد كه «مبيّن» آن هستند. طبعاً در اين گزيده‏گويى، نكاتى بيشتر مورد نظر است كه با هدف يادشده در بند 1 تناسب بيشتر داشته باشد.
3. در اين ميان، به عبارات و مضمون‏هايى برمى‏خوريم كه بارها تكرار مى‏شوند، به گونه‏اى كه سؤال برمى‏انگيزد: چرا آن ايجاز و چرا اين تكرار؟ با درنگى ديگر، به وجوهى از ارتباط جمله يا مضمون تكرارى با هدف از بيان قصص - (لعلّهم يتفكّرون) - دست مى‏يابيم. اين فرصت مغتنم براى هدايت الهى، همان است كه بايد آن را ارج نهيم و خداى خود را شكر و سپاس گزاريم.
4. يك نمونه بارز اين حقيقت را در سوره شعراء مى‏بينيم. بحث محورى سوره شعرا، بيان قصص انبياء است كه يك آيه، هشت بار در آن تكرار مى‏شود: (انّ في

1.اعراف (۷) / ۱۷۶