مردی که خواست تنها به یکی از فرزندانش، مالی را ببخشد، پیامبر(ص) از او خواست تا میان فرزندانش فرق نگذارد.
صحیح البخاری عن النعمان بن بشیر:
أعطانی أبی عَطِیةً، فَقالَت عَمرَةُ بِنتُ رَواحَةَ: لا أرضی حَتّی تُشهِدَ رَسولَ اللّهِ(ص).
فَأَتی رَسولَ اللّهِ(ص) فَقالَ: إنّی أعطَیتُ ابنی مِن عَمرَةَ بِنتِ رَواحَةَ عَطِیةً، فَأَمَرَتنی أن اُشهِدَک یا رَسولَ اللّهِ. قالَ: أعطَیتَ سائِرَ وُلدِک مِثلَ هذا؟ قالَ: لا. قالَ: فَاتَّقُوا اللّهَ وَاعدِلوا بَینَ أولادِکم. قالَ: فَرَجَعَ فَرَدَّ عَطِیتَهُ.[۱]
صحیح البخاری ـ به نقل از نعمان بن بشیر ـ:
پدرم چیزی به من بخشید؛ ولی [مادرم] عَمره دختر رواحه گفت: من، راضی نمی شوم تا این که پیامبر خدا، شاهد [این بخشش] باشد. از این رو، [پدرم] نزد پیامبر خدا(ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا! من به پسری که از عمره دختر رواحه دارم، چیزی بخشیده ام و او از من خواسته است که تو را شاهد بگیرم. ایشان فرمود: «به دیگر فرزندانت نیز مثل این را بخشیده ای؟». گفت: نه. فرمود: «از خدا پروا داشته باشید و میان فرزندانتان، عدالت بورزید».
آن گاه باز گشت و هدیه اش را پس گرفت.
[۱]. صحیح البخاری ج ۲ ص ۹۱۴ ح ۲۴۴۷، سیره پیامبر خاتم(ص) ج ۴ ص ۲۷۲.