پژوهشی در باره عرضه حدیث

پژوهشی در باره عرضه حدیث

ارائه ی حدیث یا مجموعه های حدیثی بر امامان(ع) یا اصحاب بزرگ و معتمدشان مورد بررسی قرار گرفته است.

عرضه احادیث بر قرآن، عقل و سّنت قطعی، یا نسبت سنجی آنها با واقعیت های خارجی و تاریخی، بخشی از تبیین و نقد حدیث بوده است. شیوه دیگر، عرضه حدیث بر امامان و عالمان دینی است. تلاشی متفاوت با «عرض الحدیث» که به معنای مقابله و نسخه خوانی بوده و میان استاد و شاگرد، رواج داشته است. اگر چه مقابله نسخه ها نیز کوششی برای زدودن افزوده ها و اصلاح کاستی ها بوده است؛ امّا روش مورد نظر ما، ارائه حدیث یا مجموعه های حدیثی بر امامان(ع)، یا اصحاب بزرگ و معتمَدشان بوده است، تا تأیید و تبیین امام(ع) را به دست آورند، یا به فهم برتری از حدیث، نائل شوند و یا دستاوردی دیگر.[۱]

زمینه های عرضه

شکل گیری جریان عرضه حدیث، مانند دیگر جریان های فکری در بستری از نیازها و وضعیت علمی، اجتماعی و حتّی سیاسی شکل گرفته است که به برخی از آنها اشاره می شود:

  1. متنْ محور بودن. منبع اصلی برای فهم معارف اسلام و دستیابی به تکالیف شرعی،متن قرآن و حدیث است. این جایگاه، اقتضا دارد که به صدور، صحّت و دلالت منابع متنی خود، اطمینان داشته باشیم. قرآن، منبع اصلی و بدون تصحیف و تحریف، در اختیار همه است؛ ولی حدیث به عنوان حاکی سنّت، گونه ای کوشش بشر و نیازمند بررسی است. از این منظر، عرضه حدیث و دستیابی به نظر معصوم(ع) در باره آن، ضرور جلوه می کند و نقش جریان عرضه در شکل گیری معارف اسلامی و پاسداری از حریم حدیث، روشن می شود.
  2. آسیب های نقل حدیث. نقل حدیث، گاه دست خوش آسیب هایی گشت که تعامل با آن را مشکل ساخت. راویان و محدّثان، کوشیدند با عرضه این نقل ها بر امامان(ع)، آسیب های دامنگیر حدیث را بزُدایند. بسیاری از این آسیب ها، اکنون روشن و گردآوری شده اند.[۲]
  3. پیدایش و گسترش احادیث ساختگی. تقدّس و حجّیت حدیث، موجب شد تا برخی سودجویان، به جعل حدیث، اقدام کنند. این جریان، در دوره اُمَویان گسترش یافت و به سبب آلوده کردن فضای علمی، زمینه رویارویی معصومان و راویان ایشان را فراهم آورد. جریان عرضه حدیث، بخش مهمّی از این رویارویی است، هر چند محدود به آن نمانْد و دستاوردهای دیگری نیز به ارمغان آورد.
  4. ابهام در برخی روایات. جدا شدن قرینه های مقامی و سیاقی کلام، گاه به ابهام سخن می انجامد. همچنین تفاوت سطح معرفتی مخاطب کلام امام و حدیث پژوهان بعدی، می تواند ابهام آفرین باشد. افزون بر این، درایت و فهم عمیق حدیث، نیاز اصلی فقیهان و ژرف نگران وادی معارف و سفارش ائمّه(ع) است.[۳]رجوع به خبرگان در این علم، بویژه امامان، شیوه رهروان حقیقت بوده است.
  5. اختلاف روایات. اختلاف روایات، علل گوناگونی دارد؛ امّا علّت اختلاف ـ هر چه باشد ـ، موجب اشکال در فهم و اعتراض و طعنه دیگران بر شیعیان شد. راویان، برای فهم و پاسخ گویی، به عرضه احادیث بر امامان(ع) و حلّ تعارض و اختلاف پرداختند.
  6. در دسترس بودن معصومان(ع). نیاز و ضرورت مراجعه به خبرگان برای حلّ آسیب ها و مشکلات همگانی بود، امّا حل آنها از طریق عرضه به امامان(ع)، تنها برای کسانی میسّر بود که به دانش، بینش و عصمت ائمّه(ع) باور داشتند. راویان شیعی، بر پایه باور خویش، مشکلات معرفتی و فقهی خود را به محضر امامان(ع) بردند و با عرضه آنها، از ایشان، استمداد کردند و دانسته های خود را تصحیح و تکمیل کردند.
  7. تشویق اهل بیت(ع). ائمّه، خود فرهنگ عرضه را ترویج و اصحاب خود را به آن، ترغیب نمودند. در یک نمونه، امام کاظم(ع) به یکی از یاران خود فرمود: «برو و فقه بیاموز و حدیث، فرا گیر». گفت: از چه کسی؟ فرمود: «از فقهای اهل مدینه. سپس، احادیث را [که فرا می گیری] بر من عرضه کن».[۴]

سیر تاریخی عرضه حدیث

عرضه حدیث، جریانی همزاد با نقل حدیث است. جریانی که بر اساس نیازها، ضرورت ها و محدودیت ها، شدّت و ضعف پیدا کرده و انگیزه های مختلف، به آن سمت و سویی متعدّد بخشیده است.

نمونه های یافت شده، گواه این ادّعایند که عرضه حدیث، شیوه مستمرّ راویان و عالمان و پاسخ گویی به آن، سیره مداوم معصومان، از پیامبر اکرم(ص) تا امام زمان(ع) بوده است.

یک نمونه از عصر پیامبر(ص)، در داستان جویبر و فرمان پیامبر(ص) به ازدواج ذلفا با او، قابل مشاهده است. لبید، پدر ذلفا، به جویبر، اعتماد نکرد و قاصدی را خدمت پیامبر(ص) فرستاد تا صحّت فرمان ایشان را به دست آورد.[۵]

همچنین، برخی مفهوم «جماعت» را در «توصیه به همراهی با جماعت»، از پیامبر(ص) جویا شدند. ایشان فرمود:

[مقصود از] جماعت امّت من، گروه بر حقّ است؛ حتّی اگر کم باشند.[۶]

در زمان امام علی(ع) تا امام سجّاد(ع) هم نمونه هایی از عرضه حدیث، گزارش شده است.[۷]

با گسترش فرهنگ حدیثی، عرضه حدیث بر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) گسترش یافت. پیدایش غالیان و احادیث ساختگی شان، به گسترش عرضه، دامن زد و امام صادق(ع)، از برخی اصحاب خود، مانند عنبسه، خواست تا گفته های دروغ گویی مانند ابو خطّاب غالی را بر ایشان، عرضه کند. امام(ع) سپس به رد آنها پرداخت.[۸]

محمّد بن مسلم، بعضی روایاتی را که خود از امام باقر(ع) شنیده بود، بر امام صادق(ع)، عرضه کرد و امام(ع)، آنها را تأیید و تبیین دقیق تری را ارائه کرد. در روزگار امام صادق(ع) کتاب های حدیثی نیز بر ایشان عرضه شد.[۹]عرضه های حدیثی در این دوران و دوران امام کاظم(ع)، بیشتر رنگ فقهی دارد.

گسترش فعّالیت غالیان، موجب فزونی عرضه حدیث بر امام رضا(ع) شد. یونس بن عبد الرحمان، سردمدار عرضه حدیث در این دوره، گفته است: در عراق، برخی اصحاب امام باقر(ع) و شمار فراوانی از اصحاب امام صادق(ع) را یافتم. از آنان، حدیث شنیدم و کتاب هایشان را اخذ کردم و سپس، آنها را بر امام رضا(ع) عرضه داشتم. امام(ع)، بسیاری از آنها را انکار کرد و انتساب آنها را به امام صادق(ع) نپذیرفت.[۱۰]

از زمان امام جواد(ع)، عرضه مکتوب اوج گرفت[۱۱]و در روزگار امام هادی(ع) و امام عسکری(ع)، ادامه یافت. عرضه مجموعه های حدیثی، در این دوران نیز رواج دارد که می توان به عرضه کتاب های بنی فضّال و همچنین کتاب یوم و لیلة، اثر یونس بن عبد الرحمان، اشاره کرد.[۱۲]

در زمان غیبت صغرا، عرضه حدیث بر امام زمان(ع)، تنها از طریق مکاتبه، انجام شده است؛ همچنان که بر نائبان خاصّ امام نیز حدیث، عرضه شده است. برای نمونه، کتاب های ابن ابی العزاقر، بر نائب خاص امام(ع)، حسین بن روح، عرضه شدند و از آنها سؤال شد.[۱۳]

انگیزه و دستاوردهای عرضه

اطمینان از صدور، اعتبارسنجی و نقد حدیث و نیز تبیین عمیق حدیث، از انگیزه های عرضه اند. کنجکاوی راوی، ناسازگاری درونی یا بیرونی حدیث، غرابت و یا انسجام نداشتن متن و نیز عدم فهم متن، سؤال هایی را برای راوی پدید می آورد که می توان این گونه به آنها اشاره کرد:

  1. اطمینان از صدور. آیا این متن از معصوم(ع) صادر شده است؟
  2. صحّت متن و پیراستگی از آسیب. آیا متن به درستی نقل شده است؟
  3. اسباب ورود حدیث و تقطیع. آیا قرائنی ناگفته به هنگام صدورحدیث، وجود داشته است؟
  4. غریب الحدیث و مجاز. آیا معانی الفاظ، ترکیب ها و اصطلاحات، دقیق فهمیده شده اند؟
  5. جهت صدور. آیا حدیث از روی تقیه بیان شده است؟
  6. فهم برتر و بلندی مضمون. آیا به لایه های عمیق تر معرفتی اشاره دارد؟
  7. جامع نگری. اختلاف و تعارض این متن با متون دیگر، چگونه حل می شود؟

این پرسش ها و مانند آنها، موجب مراجعه راویان به امام و عرضه حدیث می شدند که برخی را بررسی می کنیم:

  1. اطمینان از صدور

روایات و کتاب هایی که اطمینان به صدور یا صحّت متن آنها کامل نبوده است، بر امامان(ع) عرضه شده تا با ردّ و تأیید ایشان، حکم آنها روشن شود. صحیفه زهد امام سجّاد(ع) که ابو حمزه ثمالی آن را می یابد و بر امام باقر(ع) عرضه می کند،[۱۴]عرضه کتاب دیات مشهور به «کتاب ظریف» بر امام صادق(ع)[۱۵]، عرضه کتاب عبیداللّه  حلبی، راوی فقیه و بزرگ شیعی بر همو[۱۶]و عرضه کتاب های بنی فضّال بر امام حسن عسکری(ع)[۱۷]، نمونه های در خور عرضه اند.

عرضه هایی در باره سیره پیامبر(ص) در نوافل ماه رمضان[۱۸]و انتخاب مسیر[۱۹]و حقّ پیامبر در خمس،[۲۰]مسئله مهدویت وغیبت و ظهور امام زمان(ع)[۲۱]و اندیشه های غالیان نیز از این زمره اند.[۲۲]

  1. دست یابی به متن و معنای اصلی حدیث

بعضی از راویان، عامدانه، احادیثی را تغییر می داده و برخی، ناخواسته، برداشت نادرست کرده اند. عرضه حدیث، سوء برداشت یا تحریف صورت گرفته را برمی نمود. یک نمونه، عرضه احادیثی در باره گوشت از سوی سکونی[۲۳]و به گونه خلاصه تر از سوی عبد الأعلی، وابسته آل سام بر امام صادق(ع) است.[۲۴]نمونه های دیگری، مانند ارتباط ولایت امام علی(ع) با پیدایش یا زُدایش فقر[۲۵]و حکم نوافل نمازهای روزانه[۲۶]نیز موجود است.

دستیابی به قرینه های جانبی، بویژه فضا و اسباب صدور حدیث، از دستاوردهای عرضه به انگیزه تبیین بوده است؛ قرینه هایی مهم که به دلایل مختلفی، گاه نقل نشده و حدیث را مبهم و یا گرفتار مشکل ناسازگاری با مسلّمات کرده اند. راویان دقیق، به این مسئله، توجّه داشته و عرضه هایشان، به نقل قرینه ها و تبیین حدیث، انجامیده است. برای نمونه، کسی مانند علی بن مغیره، در باره سخن منقول از پیامبر(ص) در باره گوسفند مُرده سوده، از امام صادق(ع) سؤال می کند.[۲۷]ابان بن اَحمَر نیز از امام کاظم(ع) در باره حدیثی نبوی می پرسد که مانع از ترک سرزمین مبتلا به بیماری طاعون است[۲۸]و برخی دیگر، در باره حکم خضاب کردن مو،[۲۹]حرمت زراندوزی،[۳۰]پرسش کرده اند. نقل های مشهور «اِختِلافُ اُمَّتی رَحمَةٌ»،[۳۱]«مَن کنتُ مَولاهُ فَعَلِی مَولاهُ»[۳۲]و «یسعی بِذِمَّتِهِم أدناهُم»،[۳۳]«لا جَبرَ ولا تَفویضَ ولکن أمرٌ بَینَ أمرَینِ»،[۳۴]«لا یأبَی الکرامَةَ إلاّ حِمارٌ»،[۳۵]«عَورَةُ المُؤمِنِ عَلَی المُؤمِنِ حَرامٌ»،[۳۶]«أنتُمُ المُستَضعَفونَ بَعدی»[۳۷]و «أعَوذُ بِک مِن شَرِّ السّامَّةِ وَ الهامَّةِ»[۳۸]از نمونه های دیگر عرضه حدیث هستند.

گفتنی است سؤال از جهت صدور و وجود و عدم تقیه را نیز می توان در این جا افزود؛ مانند سؤال در باره تمام خواندن نماز در سفر مکه و مدینه[۳۹]و تقسیم ارث.[۴۰]

  1. نیل به فهم برتر

درایت حدیث، سفارش ائمّه(ع) و مورد علاقه راویان فهیم بوده است. راویان، گاه حدیث را می پذیرفتند؛ ولی کنجکاوی شان اقتضا می کرد که آن را دقیق تر و عمیق تر فرا گیرند. برای نمونه، زُراره بر امام باقر(ع) چنین عرضه کرده است: مردم از پیامبر خدا(ص) روایت می کنند که فرمود: «اشراف و بزرگان شما در عصر جاهلی، پس از اسلام هم بزرگِ شمایند». امام باقر(ع) فرمود: «راست می گویند؛ ولی معنایش را درست نفهمیده اند. شرافت و بزرگی، در جاهلیت، برای کسی بود که سخی ترین، خوش خوترین، همسایه دارترین و بی آزارترین شخص باشد. این چنین شخصی، آن گاه که مسلمان شود، خیر و نیکی اش افزون تر می شود».[۴۱]نمونه های دیگری نیز هستند.[۴۲]

گفتنی است در برخی موارد، معنای حدیث از محدوده درک معمول، بالاتر بود و راویان را وادار به عرضه آن بر امامان(ع) می ساخت؛ مانند احادیث طینت و خلقت انسان،[۴۳]احادیث شقاوت و سعادت،[۴۴]احادیث علم امام و گستره آن،[۴۵]احادیث حضور امامان(ع) بر بالین محتضر[۴۶]و احادیث صَعْب و مُستَصعَب.[۴۷]

  1. حلّ اختلاف

نقل ناقص و نادرست متن حدیث و نیز عدم نقل یا توجّه به قرینه ها و زمینه های صدور حدیث، موجب تصوّر اختلاف شده و راویان را وادار به عرضه این گونه روایات کرده است؛ مانند عرضه عبد السلام بن صالح هروی در باره کفّاره روزه خواری،[۴۸]ابراهیم بن محمّد هَمْدانی در باره مقدار فطریه،[۴۹]علی بن مهزیار در باره قصر و اتمام نماز در حرمین[۵۰]و عبد اللّه بن محمّد، نسبت به محل خواندن نماز نافله فجر در سفر.[۵۱]برای اطّلاع از نمونه های دیگر، مطالعه کتاب معانی الأخبار، نوشته شیخ صدوق، سودمند است.[۵۲]

[۱]گفتنى است: عرضه عقايد و انديشه‏هاى كلامى و به طور كلّى، عرضه دين بر امامان عليهم‏السلام، جريان ديگرى است كه به سبب پيوستگى كلام و حديث، بخصوص در دوره‏هاى نخستين، بخشى ازگفتگوى راويان را با امامان عليهم‏السلام در بر گرفته كه در نوشته‏اى ديگر به آن پرداخته شده است ر . ك : مقاله «عرض دين»، سيّد محمّدكاظم طباطبايى، در : مجموعه مقالات كنگره حضرت عبد العظيم حسنى عليه‏السلام : ج ۲۴ ص ۱۹۳ ـ ۲۴۵ .

[۲]ر . ك : آسيب‏شناسى حديث ، عبد الهادى مسعودى، انتشارات سمت .

[۳]ر . ك : ح ۴۷۸ .

[۴]ر . ك : ح ۶۳۱ .

[۵]الكافى : ج ۵ ص ۳۴۱ ح ۱ .

[۶]معانى الأخبار : ص ۱۵۴ ح ۱ : «جَمَاعَةُ اُمَّتي أهلُ الحَقِّ وَإن قَلّوا» .

[۷]ر . ك : ح ۵۴۸ ـ ۵۵۷ . نيز ، ر . ك : مجلّه علوم حديث : شماره ۶ مقاله «عرضه حديث» ص ۳۸ ـ ۴۲ .

[۸]ر . ك : ح ۶۳۶ (رجال الكشّى عن عنبسة بن مصعب) .

[۹]ر . ك : ح ۵۷۴ .

[۱۰]ر . ك : ح ۶۵۳ .

[۱۱]ر . ك : ح ۶۵۸ گفتنى است عرضه مكتوبات حديثى پيش از امام جواد عليه‏السلام نيز بوده است . براى نمونه، كتاب «ديات» كه بعدها به كتاب ظريف بن ناصح مشهور شد . بر امام صادق عليه‏السلام و امام رضا عليه‏السلامعرضه شده است (ر . ك : الكافى : ج ۷ ص ۳۲۴ ح ۹) .

[۱۲]ر . ك : ح ۶۵۹ و رجال النجاشى : ص ۴۴۷ ش ۴۴۵ .

[۱۳]ر . ك : ح ۴۰۱ .

[۱۴]ر . ك : ح ۵۵۶ .

[۱۵]الكافى : ج ۷ ص ۳۲۴ ح ۹ به احاديث كتاب ارجاع شود .

[۱۶]الفهرست ، طوسى : ص ۱۷۴ ش ۴۶۶ .

[۱۷]الغيبة ، طوسى : ص ۳۸۹ ح ۳۵۵ .

[۱۸]ر . ك : ح ۶۷۷ .

[۱۹]ر . ك : ح ۶۳۵ .

[۲۰]ر . ك : ح ۶۶۶ .

[۲۱]ر . ك : ح ۶۴۷ و ۶۴۸ .

[۲۲]ر . ك : ح ۶۱۵ .

[۲۳]ر . ك : ح ۵۹۴ .

[۲۴]ر . ك : ح ۵۹۲ .

[۲۵]ر . ك : ح ۶۱۰ .

[۲۶]ر . ك : ح ۶۰۷ .

[۲۷]ر . ك : ح ۵۹۱ .

[۲۸]ر . ك : ح ۶۲۴ .

[۲۹]ر . ك : ح ۶۳۲ .

[۳۰]معانى الأخبار : ص ۱۵۲ ح ۱ .

[۳۱]ر . ك : ح ۶۰۰ .

[۳۲]ر . ك : ح ۵۵۷ .

[۳۳]ر . ك : ح ۵۸۷ .

[۳۴]التوحيد : ص ۳۶۲ ح ۸ .

[۳۵]ر . ك : ح ۶۲۱ .

[۳۶]ر . ك : ح ۵۹۷ .

[۳۷]ر . ك : ح ۵۸۸ .

[۳۸]معانى الأخبار : ص ۱۷۳ ح ۱ .

[۳۹]ر . ك : ح ۶۵۸ .

[۴۰]ر . ك : ح ۵۷۷ .

[۴۱]ر . ك : ح ۵۶۶ .

[۴۲]ر . ك : الكافى: ج ۱ ص ۱۹۷ ح ۱۰، معانى الأخبار: ص ۱۸۱ ح ۱، وسائل الشيعة: ج ۴ ص ۵۹۹ ح ۸.

[۴۳]ر . ك : ح ۵۶۲ .

[۴۴]ر . ك : ح ۶۲۲ .

[۴۵]ر . ك : ح ۶۲۵ .

[۴۶]ر . ك : ح ۵۵۸ .

[۴۷]ر . ك : ح ۶۰۳ و ح ۶۷۴ .

[۴۸]ر . ك : ح ۶۴۲ .

[۴۹]ر . ك : ح ۶۶۳ .

[۵۰]ر . ك : ح ۶۵۸ .

[۵۱]ر . ك : ح ۶۶۰ .

[۵۲]مراجعه به مقاله «عرضه حديث» در مجلّه علوم حديث : شماره‏هاى ۶ و ۹ نيز توصيه مى‏شود.