251
مَنهَجُ اليقين

[ مذمّت غيبت ]

و احاديث در مذمّت غيبت ، بسيار است و از آن جمله ، قليلى مذكور مى شود :
روايت نموده محمّد بن يعقوب كلينى رضى الله عنه از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام كه حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود كه : غيبت ، زودتر ضايع و باطل مى كند دين مرد مسلمان را از مرض خوره كه در جوفِ كسى به هم رسد . ۱ و فرمود كه : نشستن در مسجد به جهت انتظار نماز ، عبادت است ، مادام كه غيبت مسلمانى [ را ] نكند . ۲
و از آن حضرت ، روايت كرده كه فرمود : كسى كه در باب مؤمنى حكايتى بكند كه غرضش ظاهر ساختن عيب او باشد از براى آن كه او را از نظر مردم بيندازد ، خداى تعالى ، او را از ولايت خود ، بيرون مى كند و در ولايت شيطان ، داخل مى سازد و شيطان ، او را قبول نمى كند . ۳
و ابن بابويه رحمه الله در كتاب امالى ، از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود : غيبت مردم مكن ، كه اگر كنى ، مردم هم تو را غيبت خواهند كرد ، و از براى برادر خود ۴ چاهى مَكَن ، كه اگر بكَنى ، خود در آن چاه ۵ خواهى افتاد ؛ زيرا كه هرچه با مردم كنى ، به همان مى رسى. ۶
و در امالى و فقيه ، در حديث مناهى نبى صلى الله عليه و آله ، روايت كرده كه آن حضرت ، نهى فرموده از غيبت و فرمود كه : كسى كه ۷ غيبت كند مرد مسلمانى را ، روزه اش باطل مى شود و وضويش شكسته مى شود و روز قيامت كه حاضر مى شود ، از او بويى خواهد آمد بدتر از بوى حيوان مُرده و اهل محشر ، از او متأذّى خواهند شد ، و اگر بى توبه بميرد ، چنان خواهد بود كه حرام الهى را حلال شمرده باشد . ۸ و فرمود : كسى كه خشم خود را فرو خورَد ، با وجود آن كه قدرت داشته باشد بر آزار رسانيدن و حِلم بورزد ، خداى تعالى ، او را اجر شهيدى عطا مى كند ؛ و كسى كه تفضّل كند بر برادر خود در آن كه بشنود در مجلسى كه شخصى او را غيبت مى كند و آن غيبت را از او برگرداند و رد كند ، خداى تعالى ، هزار نوع بدى را در دنيا و آخرت ، از او رد مى كند ، و اگر رد نكند و قدرت بر ردّش داشته باشد ، مثل گناه كسى خواهد داشت كه هفتاد مرتبه او را غيبت كرده باشد . ۹
و مراد از بطلان روزه و نقض وضو ، ممكن است كه نقض كمال و كمىِ ثواب باشد ؛ زيرا كه نواقض وضو و مُفطرات روزه ، به موجب احاديث و ادلّه ، منحصر است در امور معيّنه.
و كلينى رحمه الله در كافى و على بن ابراهيم در تفسير [خود] ، از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده اند كه حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود : كسى كه به خداى تعالى و به روز قيامت ، ايمان داشته باشد ، بايد كه ننشيند در مجلسى كه در آن مجلس ۱۰ ، امامى را سب كنند يا مؤمنى را غيبت كنند . ۱۱
و ابن بابويه رضى الله عنه در امالى ، از نوف بِكالى روايت كرده كه گفت : حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمود : اجتناب كن از غيبت ؛ زيرا كه غيبت ، نانْ خورش ِ سگان جهنّم است. بعد از آن فرمود كه : اى نوف ! دروغ مى گويد كسى كه دعوى مى كند كه حلال زاده است و گوشت مردم مى خورد به غيبت كردن . ۱۲
و ممكن است كه مراد از غيبت مردم در اين حديث ، بسيار كردنِ غيبت و از حد تجاوز نمودن باشد يا همه كس را غيبت كردن ، چنانچه جمعى غيبت كردن را صفت كمال قرار مى دهند و سخن هر كس مذكور شود ، عيبى براى او پيدا مى كنند. و ممكن است كه مراد ، غيبت كردن مؤمنان از راه دين باشد ، اگرچه اين احتمال ، خالى از بُعدى نيست. و ممكن است كه مراد ، غيبت نمودن با وجود آن باشد كه غيبت را حلال داند .

1.. الكافى ، ج ۲ ، ص ۳۵۷ ، ح ۱ .

2.. همان جا .

3.. همان ، ص ۳۵۸ ، ح ۱ .

4.. ب : «ديگران» .

5.. الف : آن جا .

6.. الأمالى ، صدوق ، ص ۵۰۵ ، ح ۶۹۷ .

7.. ج : - «كه» .

8.. همان ، ص ۵۱۵ و ۵۱۶ ، ح ۷۰۷ ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۴ ، ص ۱۵ ، ح ۴۹۶۸ .

9.. همان جا .

10.. ج : - «مجلس» .

11.. الكافى ، ج ۲ ، ص ۳۷۷ ، ح ۹ ؛ تفسير القمّى ، ج ۱ ، ص ۲۰۴ .

12.. الأمالى ، صدوق ، ص ۲۷۸ ، ح ۳۰۸ .


مَنهَجُ اليقين
250

[ مصاديق غيبت ]

و از بعضى احاديث ، ظاهر مى شود كه بهتان ، از جمله افراد غيبت است ۱ و ممكن است كه غيبت را بر دو معنى اطلاق كنند يا آن كه جدا كردن بهتان ، بنا بر آن باشد كه معصيتى ديگر در ضمن آن هست كه آن ، كذب باشد. و بعضى از علما گفته اند كه غيبت ، اعمّ از آن است كه به زبان باشد يا به اشاره يا به حكايت ، مثل تقليد كردن شخصى كه لَنگ باشد .
و از بعضى احاديث ، ظاهر مى شود كه غيبت ، منحصر در گفتن به زبان نيست ، چنانچه برقى رحمه اللهدر كتاب محاسن روايت كرده از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام كه شخصى به آن حضرت گفت كه : به ما رسيده كه حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله مى فرموده كه : خداى تعالى ، دشمن مى دارد خانه اى را كه در آن جا گوشتِ بسيار خورند. فرمود كه : آنچه خداى تعالى دشمن مى دارد ، خانه اى است كه در آن جا گوشتِ مردم خورند . و حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله گوشتْ بسيار مى خورد و گوشت را دوست مى داشت .
بعد از آن فرمود كه : زنى به خدمت حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله آمد كه چيزى از آن حضرت ، سؤال كند و عايشه ، پيش آن حضرت بود. چون آن زن برگشت ، عايشه به دست اشارت كرد كه قد او كوتاه است ، و آن زن ، كوتاه بود. حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله به عايشه فرمود كه : خلال كن ! گفت : يا رسول اللّه ! من چيزى نخورده ام. فرمود كه : خلال كن ! بعد از آن كه خلال كرد ، پارچه گوشت از دهانش بيرون آمد . ۲
و ممكن است كه تخصيص دادن غيبت به قول ، چنانچه ظاهر بعضى اخبار است ، بنا بر آن باشد كه فرد شايعِ متعارف غيبت ، آن است كه به قول باشد ، نه از جهت انحصار ، و از اين حديثْ ظاهر مى شود كه ترك حيوانى كه در شرعْ وارد شده ، نخوردن گوشت مؤمنان است ، نه حيواناتى كه خداى تعالى براى خوردن ، خلق كرده . و به اين مضمون ، ابن بابويه رحمه الله در فقيه و معانى الأخبار و عيون أخبار الرضا ، و غير او از محدّثين ، چند حديث روايت كرده اند .

1.. همان ، ص ۳۵۷ ، ح ۳ .

2.. المحاسن ، ج ۲ ، ص ۴۵ و ۴۶ ، ح ۴۱۰ .

  • نام منبع :
    مَنهَجُ اليقين
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 287287
صفحه از 527
پرینت  ارسال به