تاریخچه بنای حرم امام حسین(ع) در قرن سوم

پرسش :

وضعیت بارگاه امام حسین(ع) در قرن سوم چگونه بود؟



پاسخ :

مهم ترین جسارت نسبت به مزار امام حسین علیه السلام در تاریخ ، مربوط به متوکل عبّاسی است .[۱]وی از سال ۲۳۲ تا ۲۴۷ ق ، تحت تأثیر اهل حدیث متعصّب بغداد ، بر امور ، سیطره داشت. منابع تاریخی ، وی را دشمن اهل بیت علیهم السلام دانسته اند و گفته اند که دشمنی سختی با علی بن ابی طالب علیه السلام و خانواده اش داشت .[۲]

ابو الفرج اصفهانی هم در وصف او نوشته است :

متوکل ، خاندان ابو طالب را سخت ، تحت فشار قرار می داد و نسبت به آنها خشم و کینه داشت .[۳]

بر این اساس بود که متوکل ، تصمیم گرفت مرقد امام حسین علیه السلام را ـ که مهم ترین نماد تشیع بود ـ ، ویران کند. در همین منبع ، در علّت این اقدام ، آمده است که متوکل ، زن آوازه خوانی را طلبید . وقتی به او گفتند که وی به زیارت امام حسین علیه السلام رفته است ، خشمگین شده ، دست به این اقدام زد. اگر این خبر صحّت داشته باشد، صرفا باید یک بهانه باشد .

طبری ، این واقعه را ذیل رویدادهای سال ۲۳۶ هجری گزارش کرده و نوشته است:

متوکل ، دستور داد که قبر حسین بن علی علیه السلام و خانه ها و اماکن اطراف آن را ویران کنند .[۴]

متوکل ، ضمن انهدام مرقد، با گذاشتن نگهبانان در راه های ورودی به آن جا ، دستور داد که هر زائری را در مسیر یافتند ، دستگیر کرده ، او را یا بکشند و یا به شدّت ، تنبیه کنند.[۵]

از برخی روایات ، چنین به دست می آید که شیعیان ، نگران فشارهای حکومت برای زائران بوده اند ؛ امّا امامان علیهم السلام بر رفتن به زیارت ، تأکید داشته اند .[۶]

خبری که شیخ طوسی روایت کرده ، آن است که متوکل در سال ۲۳۷ هجری ، لشکری را برای انهدام قبر فرستاد ؛ امّا اهالی شهرهای عراق ، شورش کردند و مانع شدند . این کار ، متوقّف شد تا آن که آن را در سال ۲۴۷ هجری به انجام رساند و مردم را تهدید کردند که هیچ تعهّدی در قبال جان زائران ، وجود ندارد.[۷]

گرچه به نظر می رسد که روایت شیخ طوسی ، جزئیاتی در این باره دارد، امّا بر اساس منابعی چون طبری[۸]و مسعودی[۹]

، باید بپذیریم که یورش ، در همان سال ۲۳۶ هجری ، آغاز شده و به تدریج بر محدودیت ها ، افزوده شده است.

ابن عساکر ، نوشته است که متوکل ، در سال ۲۳۶ ق ، دستور انهدام قبر امام حسین علیه السلام را صادر کرد . پس ، خانه های اطراف قبر را تخریب و همه را مزرعه کردند و مردم را از زیارت آن قبر ، منع کرده ، آن جا را به صحرا ، تبدیل نمودند . مسلمانان ، از این کار ، ناراحت شدند و مردمان بغداد ، بر روی بام منازل و مساجد ، متوکل را دشنام دادند و شعرا ، او را هجو کردند.[۱۰]

متوکل ، به سال ۲۴۷ ق ، کشته شد . عبد اللّه بن دانیه می گوید که در همین سال ، مخفیانه به زیارت امام علی علیه السلام رفته و وقتی به کربلا رسیده ، آن جا را صحرا و پُر از آب ، دیده است.[۱۱]

به نظر می رسد مرقد امام حسین علیه السلام که مورد علاقه اعراب مناطق عراق بوده ، مجدّدا و به زودی ساخته شده است . نوشته اند که منتصر عبّاسی که طی سال های ۲۴۷ و ۲۴۸ هجری خلافت کرد، دوباره ، مزار امام حسین علیه السلام را بر پا داشت.[۱۲]مسعودی هم از حُسن برخورد منتصر با زائران امام حسین علیه السلام سخن گفته است.[۱۳]

در خبری ، از فرو ریختن سقف مرقد امام حسین علیه السلام در سال ۲۷۳ ق ، یاد شده است[۱۴]که نشان از بازسازی بنای روی مرقد دارد.


[۱]در الأمالى شيخ طوسى ، به نقل از ابراهيم ديزج آمده است : متوكّل ، مرا براى تغيير دادن قبر حسين عليه السلام فرستاد و نامه اى را كه براى جعفر بن محمّد بن عمّار قاضى بود ، با من همراه كرد كه در آن ، نوشته بود : «تو را از روانه كردن ابراهيم ديزج به كربلا براى نبش قبر حسين ، آگاه مى كنم . چون نامه ام را خواندى ، به كار ، سركشى كن» .

ديزج مى گويد : جعفر بن محمّد بن عمّار ، نامه را به من نشان داد و من ، فرمان او را به انجام رساندم و نزد او آمدم . به من گفت : چه كردى؟ گفتم : آنچه را فرمان داده بودى ، انجام دادم ؛ امّا چيزى نديدم و چيزى نيافتم . او به من گفت : آيا خوب گود كردى [و تا ته قبر رفتى] ؟ گفتم : چنين كردم و چيزى نديدم . او هم به خليفه نوشت : «ابراهيم ديزج ، نبش قبر كرده و چيزى نيافته است . به او فرمان داده ام و او قبر را به آب بسته و با گاو ، شيار انداخته است» .

ابو على عمّار مى گويد : ابراهيم ديزج برايم گفت و من هم از ماجرا پرسيدم . او به من گفت : من فقط با غلامان ويژه ام رفتم و نبشِ قبر كردم . بوريايى نو يافتم كه پيكر حسين بن على بر آن قرار داشت و بوى مُشك از آن مى آمد . بوريا و پيكر حسين را بر آن ، به همان حال ، رها كردم و فرمان دادم تا خاك بر روى آن بريزند و آب را بر آن گشودم و فرمان دادم كه با گاو ، آن جا را شيار بيندازند و شخم بزنند ؛ امّا وقتى گاو بر آن جا گام مى نهاد ، چون به جايگاه [قبر] مى رسيد ، از آن جا باز مى گشت . من غلامانم را به خدا و سوگندهاى شديد قسم دادم كه اگر كسى اين ماجرا را ذكر كند ، او را خواهم كُشت» (الأمالى ، طوسى : ص ۳۲۶ ح ۶۵۳ ، بحار الأنوار : ج ۴۵ ص ۳۹۴ ح ۲) .

[۲]الكامل فى التاريخ: ج ۴ ص ۳۱۸.

[۳]مقاتل الطالبيّين: ص ۴۷۸.

[۴]تاريخ الطبرى: ج ۹ ص ۱۸۵،المنتظم: ج ۱۱ ص ۲۳۷، الكامل فى التاريخ: ج ۴ ص ۳۱۸.

[۵]مقاتل الطالبيّين: ص ۴۷۸.

[۶]ر . ك : ج ۱۰ ص ۴۴۱ (بخش سيزدهم / فصل يكم : فضيلت زيارت امام حسين عليه السلام و زائرش) .

[۷]الأمالى ، طوسى : ص ۳۲۸ ش ۶۵۶ .

[۸]تاريخ الطبرى : ج ۹ ص ۱۸۵ .

[۹]مروج الذهب : ج ۴ ص ۱۳۵ .

[۱۰]ر. ك: تاريخ دمشق: ج ۷۲ ص ۱۶۷.

[۱۱]الأمالى، طوسى: ص ۳۲۹ ش ۶۵۷.

[۱۲]المناقب، ابن شهر آشوب: ج ۲ ص ۲۱۱.

[۱۳]مروج الذهب: ج ۴ ص ۱۳۵.

[۱۴]تهذيب الأحكام: ج ۶ ص ۱۱۱.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت